نمایش جزئیات

روضه حضرت رقیه سلام الله علیها بنفس استاد شیخ حسین انصاریان

روضه حضرت رقیه سلام الله علیها بنفس استاد شیخ حسین انصاریان

نصفه شب که بچه از دنیا رفت ، حکومت زنِ غساله فرستاد .. پیراهنِ بچه رو که درآورد گفت من غسل نمیدم ..!

_چرا ؟!.. گفت من خیلی بچه غسل دادم ، اما بچه ای که از گردن تا نوک پا سیاه شده باشه ندیدم ..
چش شده این بچه ؟!..
گفتن برو ما خودمون غسلش میدیم .. خودشون یه قبر کوچیک کندن .. بچه رو دفن کردن ..

یه وقتی زینب کبری دید اُم کلثوم بیتابانه گریه میکنه .. فرمود چرا اینجوری گریه میکنی ؟

عرضه داشت خواهر دیشب بچه اومد پیشِ من ، گفت عمه ؛ من هنوز گرسنه مِ … بهش گفتم سهم نان تموم شده ، انقدی که به ما غذا نمیدن ..
گفت عمه اگه نان نداری آب به من بده .. گفتم عمه آب هم تموم شده ، صبح آب میارن .. گریه میکنم که این بچه مثه باباش تشنه و گرسنه از دنیا رفت …

.