نمایش جزئیات
سینه زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج امیر کرمانشاهی _سوم محرم ۹۹
دنبال بهونه بود از اول این سفر شب بود رسید به من ، میزد تا دم سحر
هی میگم نزن تو گوشم اما، کو گوش شنوا .. هی میگم نکش منو رو خاکا، کو گوش شنوا .. هی میگه منو معطل کردی بعد بدتر میزنه .. هی میگم خواب بودم من به خدا کو گوش شنوا ..
درد و دلامو من همون شب گفتم ، برا مادرت نفس که می کشم تنم می لرزه ، فدایِ سرت
شاید همین الان ، بابا نفسم بره پاهام پُرِ از ورم ، موهام پُرِ از گره
هی می خواستم که بلند شم از جا آه ، بابا مگه شد .. هی می خواستم که نلرزه دستام آه ، بابا مگه شد .. تو که خون گرفته روی چشمتُ ولی چشماتو ببند .. میخواستم که نسوزه موهام آه ، بابا مگه شد ..
کجا میری از بغل من امشب ، از اینجا بهتر..؟ حالا چی کار کنم با این موهایِ پر از خاکستر..؟
یر اومدی پیش من ، بی حوصله ام زیاد راستی موهایِ سفید ، بابایی بهت میاد
بوی نون میده موهایِ سر تو آه! چشمت روشن .. جلوی تو میزدن خواهر تو آه! چشمت روشن .. تو نبودی که چه حرفایی زدن آه! چشمت روشن .. به کنیزی ببرند دخترتو.. آه! چشمت روشن ..
.
﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ www.babolharam.net ــــــــــــــــــ هرگونه کپی برداری از متونِ روضه کانون فرهنگی باب الحرم در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال جایز نبوده و مصداق بارز حق الناس می باشد
.