نمایش جزئیات
غارت کردن زنان و فرزندان امام رضا علیه السلام توسط جلودی_حاج میثم مطیعی
آقا در شهر طوس کسی لباسای تو رو به غارت نبرد؛مقنعه ی خواهرت رو به غارت نبرد؛اما مدینه نزدیک بود برای امام رضا و بچه هاش این اتفاق بیفته؛عیون اخبارالرضا روایت کرده،شیخ صدوق:هارون جلودی رو در زمان خلافتش فرستاد مدینه؛دستور داد خانه های آل ابیطالب رو غارت کنه "و اَن یَسلُبَ نسائَهم؛و لا یَدَعَ علی واحدةِِ منهنَّ الا ثوباً واحداً"جلودی زر و زیور زن ها رو غارت کن؛پیراهناشونو بگیر؛فقط یک پوشش براشون باقی بگذار.اومد در خونه ی امام رضا،قبل از اینکه برسه"فلما نظرَ الیه الرضا" وقتی آقا دید جلودی داره میاد"جَعَلَ النِّساء کُلُّهُنَّ فی بیتِِ" زن ها رو برد به اتاقای پشتی خانه "و وَقَفَ علی بابِ البیت" مثل مادرش پشت در ایستاد؛زن ها رو برد اندرونی؛ملعون اومد،صدای نحسش رو بلند کرد"لابدَّ ان اَدخُل البیت،فَاَسلُبَهُنَّ" من باید برم داخل،دستور دارم-کاَنّه داره اجازه میگیره-میخوام زن ها رو غارت کنم.آقا اجازه نداد؛خودم میرم داخل منزل،هر چی زر و زیور دارن برات میارم ولی اجازه نمیدم داخل منزل من بشی؛بالاخره قبول کرد"فَدَخَل ابوالحسن،فلم یَدَع علیهن شیئا"آقا وارد منزل شد،بااحترام لباس ها رو گرفت؛زر و زیور رو گرفت"حتی اَقراطَهن"گوشواره ها رو گرفت،خلخالها رو گرفت؛پیراهن ها رو گرفت،آورد دم در،گفت بیا همش مال تو،چیز دیگه ای نمونده؛
یا امام رضا! جد غریبت نبود؛علمدار کربلا نبود بایسته صدا بزنه خودتون گوشواره ها رو دربیارید...بچه ها خودتون خلخالا رو دربیارید؛آقا ریختن به خیمه ها؛گوش بچه های ابی عبدالله خونی شد،گوشواره ها رو بردن؛ خلخال ها رو بردن؛روضت اینه؟! نه نه...یا امام رضا یه روزیم آمدن در خونه ی بابات علی،گفت خونه رو میسوزونم"فدَعا بالحَطَب"هیزم بیارید؛میخوام خونه رو با اهلش بسوزونم؛مردم تعجب کردن"اِنَّ فیها فاطمَه"شب آخره ها...یازهرا! با یه امیدی اومدیم اینجا! اگه دست خالی بریم برا خودت بده.مردم گفتن در این خانه فاطمه ست"قال و اِن...و رَکَلَ الباب بِرِجلِه"چنان با لگد به در زد...چه کرد؟نمیگم.چه جسارتی کرد؟بماند...خود بی بی فرمود:"حتی انتَثَر قُرطی من اُذُنی"گوشوارم پخش زمین شد؛صدا زدم یا ابتاه...
.