نمایش جزئیات

دل حزین شد اربعین شد

دل حزین شد اربعین شد

دل حزین شد اربعین شد

از سفر برگشته زینب

خون جگر برگشته زینب

خسته بودن این زمونه

خسته  بر گشته زینب

صدای سوز و آه آید

یکی خسته از راه آید

به سوی قتلگاه آید

قتیل العطشان یا حسین

یابن امی یا حبیبی

تو ذبیح البل قفایی

تو شهید کربلایی

یابن حیدر یار بی سر

کن نگاهی سر بریده

خواهرت از ره رسیده

از غم تو زینبت شد

مو سپید و قد خمیده

پریشانم پریشانم

اخا بر قبرت مهمانم

زیارت نامه می خوانم

قتیل العطشان یا حسین

یابن امی یا حبیبی

تو ذبیح البل قفایی

تو شهید کربلایی

نور دیده سر بریده

دیدم اینجا ای برادر

دست دشمن تیغ و خنجر

از رو تل کردم نظاره

لخته لخته خون و حنجر

سپاه کوفه نامردن

به روز من چه آوردن

به اشکم خنده می کردن

قتیل العطشان یا حسین

یابن امی یا حبیبی

تو ذبیح البل قفایی

تو شهید کربلایی

پر ز دردم من که مردم

قلب من از غم کبابه

زندگی بی تو عذابه

گو مگر اولاد زهرا

جایشان بزم شرابه

سرت را روی نی دیدم

به جای گریه رقصیدن

به رویت سنگ و پاشیدن

قتیل العطشان یا حسین

یابن امی یا حبیبی

تو ذبیح البل قفایی

تو شهید کربلایی

گو به دلدار آن علمدار

دشمنان از بس که پستن

هر دو دستم را ببستن

تا تو رفتی ای دلاور

حرمت ما را شکستن

بهار عمرم خزانه

انیسم شد تازیانه

چو زهرا دارم نشانه

قتیل العطشان یا حسین

یابن امی یا حبیبی

تو ذبیح البل قفایی

تو شهید کربلایی

بار الها جان زهرا

کن نصیبم کربلا رو

دیدن گنبد طلا رو

تا که گیرم در بغل من

مرقد خون خدا رو

خداوندا توشه خواهم

از این خرمن خوشه خواهم

جواز شش گوشه خواهم

.