نمایش جزئیات

مثل مادر

مثل مادر

اومد بالا سر قبر ابا عبدالله (زبانحال) حسین (علیه السّلام) جان ! یادته نیمه ی شب بابام سر به دیوار کوبید، گفت دستم به بازوی ورم کرده رسید ...  داداش دست از خاک در آر، یه جای سالم تو تنم نمونده، بدن من هم مثل مادر کبود شده ... .شروع کرد راه افتادن بین خیمه ها و قبرها

اینجا کفن پوشیده قاسم من

شهد عسل نوشیده قاسم من

اینجا به پای مرکبش فتادم

صورت کف پای پدر نهادم

اینجا به دنبال علی دویده

اکبر زبان خشک او مکیده

اینجا کبوتر بچه ها پریدند

اینجا سر شش ماهه را بریدند

منبع:كتاب گلواژه های روضه