نمایش جزئیات
یك اربعین گذشت و حالا،دوباره من به تو رسیدم- محمد حسین حدادیان
یك اربعین گذشت و حالا،دوباره من به تو رسیدم
چیزی برام نمونده غیر از، قد خمیده ام، قد خمیده ام
با این لباس پاره و با زخم های رو صورتم
حق داری نشناسی من و آخه شكسته قامتم
از غم تو من می سوزمو
می بینی حال امروز مو
دیگه بریدم
سالار زینب،سالار زینب..
هر جوری بود آخرش اما،گوشواره هارو پس گرفتم
یه یاعلی گفتم دوباره، نفس گرفتم، نفس گرفتم
چیزی برام نمونده داداش،غیر همین خاطره هام
هر چی كه بود گذشت ولی، امون ازاین مردم شام
رد خون ِ مونده رو پرم
آستین پاره شد معجرم
دیگه بریدم
سالار زینب،سالار زینب..
قبوله كه هوامو داری،همیشه تو غصه مو خوردی
ولی یادت بمونه من رو،حرم نبری،حرم نبردی
همه رفیقام كه باهم،یه اربعین سینه زدیم
رفتن و من موندم آقا،یعنی كه ما اینقدر بدیم
بی تو دلم میگیره آقا
باشه یادم نمیره آقا
دیگه بریدم
سالار زینب،سالار زینب..
.