نمایش جزئیات

سینه زنی و توسل جانسوز _ اسارت خاندان آل الله سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی

سینه زنی و توسل جانسوز _ اسارت خاندان آل الله سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی

من زینبم از صحنه های جنگ اومدم ۲ از فتح شهر فتنه و نیرنگ اومدم سرافراز ولی (دلتنگ اومدم) ۲

(عباس نبود سرِ رامون نشستن عباس نبود دست ماها رو بستن عباس نبود فرق منو شکستن) ۲

(وای حسین حرف بود که شنیدیم ، سنگ بود که می بارید مشت بود که می اومد ، ولی خدا دید)۲

عباس نبود سرِ رامون نشستن عباس نبود دست ماها رو بستن عباس نبود فرق منو شکستن

وای حسین حرف بود که شنیدیم ، سنگ بود که می بارید مشت بود که می اومد ، ولی خدا دید

من از چهل شامِ سیاه و تار اومدم از زجر سرگردونی تو بازار اومدم با این چشای خونبار اومدم

عباس ندید سنگایِ روی بامو عباس ندید نالۀ دخترامو عباس ندید هلهله هایِ شامو

وای حسین هیچ کسی توی بازار حالم رو نفهمید اشکامو ندیدی ، ولی خدا دید

( عباس نبود سر رامون نشستن عباس نبود دست ماها رو بستن عباس نبود فرق منو شکستن ) ۲

وای حسین حرف بود که شنیدیم سنگ بود که می بارید مشت بود که می اومد ، ولی خدا دید

من اومدم با نیزه ها دنبال سرت تو اومدی با سر به دنبال دخترت منو کشت غمِ یاسِ پرپرت

من بودم و گریه و آه و ناله من بودم و تنِ کبودِ لاله من بودم و جنازه ی سه ساله

وای حسین از بس که کتک خورد ، از بس که نخوابید جونش به لب اومد ولی خدا دید

حسین...

.