نمایش جزئیات

سینه زنی سنگین جانسوز تقدیم به جامانده های وادی عشق به نفس حاج مجتبی رمضانی

سینه زنی سنگین جانسوز تقدیم به جامانده های وادی عشق به نفس حاج مجتبی رمضانی

اربعین قسمت خوبات شد و من جا موندم رفیقام یکی یکی رفتن و تنها موندم ... من که کم نذاشتم این محرمی برا غمت یه ماهِ آواره ام تو ماتمِ محرمت ... آقا من پیرن مشکی یه ماهِ که تنمِ خش داره صدام دلیلشم حسین گفتنمِ ... چی میشد منم صدا می کردیُ و می اومدم کم تو این شبا برا غم تو سینه نزدم ... چی میشد منم تو اربعینِ بین الحرمین خسته و زخمی بیام بگم دخیلُک یاحسین ... عکسای رفیقامو میبینم و دق میکنم شبا بعدِ روضه تویِ خونه هق هق میکنم ... فکر نکن قهرم و با تو درد و دل نمیکنم کربلام نرم بدون من تو رو ول نمیکنم ... *مگه من چندتا ارباب دارم؟! ... درسته تو نوکر زیاد داری آقا ...
درسته اربعینا سرت شلوغه آقا ... من بیام و نیام فرقی نداره ...
اما من فقط تو رو دارم ... درسته وصلۀ ناجورم ولی پایِ خودتم آقا ... * فکر نکن قهرم و با تو درد و دل نمیکنم کربلام نرم بدون من تو رو ول نمیکنم راضی ام ازت؛نه دلخوری دارم نه بغض و خشم نوکری خوبه که هر چی بگه ارباب بگه چشم *نیام؟! ... چشم آقام ... یاد جُون افتادم ...
گفت جُون تو زن و بچه داری برو ... گفت کجا برم آقا ...* من نیومدم حرم عیب نداره فدا سرت آخ بمیرم برا زخمِ کفِ پایِ دخترت ...
.