نمایش جزئیات
سینه زنی ویژه پیاده روی اربعین با نوای الحاج ملاباسم کربلایی
*تِزورونی اَعاهِـدکُم* به زیارت من میآئید، با شما عهد میبندم
*تِـعِـرفـونی شَفیـعِلکُم* میدانید که من شفيع شمایم
*أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم* اسامیتان را ثبت میکنم
*هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید
*وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه* قسم به دستان اباالفضل و کرامت و پرچم او
*أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه* من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من میآئید
*یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه* ای که جانهایتان را به بهای زیارت من به کف گرفتهاید
*عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه* بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!
*تواسینی شَعائرْکُم* عزاداریهایتان به من دلداری میدهد
*تْرَوّینی مَدامِعْـکُم* و اشکهایتان مرا سیراب میکند
*اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم* من و زخمهایی که بر تن دارم به شما دلداری میدهیم
*هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
*هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ* خوش آمدید ای که وعدهتان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر میشوید
*إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ* آمدید در حالیکه نه گرما برایتان مهم بود و نه سرما
*وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر* قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر
*اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ* در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمیکنم
*عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم* در وقت دیدار پیشتان میآیم و دور نمیشوم و رهایتان نمیسازم
*مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم* پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم
*هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
*یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی* ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کردهاید
*تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟* میدانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی میاندازد؟
*بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی* به یاد آن دست بریدهای که فریاد زد: مرا دریاب
*صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی* و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بیبرادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد
*کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ* تیر هجرت کمرم را شکست
*نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ* بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید
*اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ* سفارش این پرچم را به شما میکنم
*هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
*یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ* ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کردهاید
*اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ* حاجتتان را میدانم، نیازی به گفتن نیست
*وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ* قسم به گلوی شیرخواره، حاجتتان را برآورده میکنم
*یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ* زائران من، عهده کردهام که هر بیماری را شفا دهم
*اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ* برادر زینب به خاطرتان شاد شد
*هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم* خوش آمدید صدایتان میزند
*یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم* مرد غیرتمند به شما درود میگوید
*هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
*زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی* زینب هنگامی که شما را میبیند که زیارتم میکنید، میگوید:
*تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!* کاش در جنگ حاضر میشدید
*ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی* که مرا به اسیری نمیبردند و مرا غارت نمیکردند
*و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی* با تازیانههای خیانت نمیزدند
*تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره* صدایم میزند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت
*اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم* شما را بر این مصیبت میگریانم
*هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
.
﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ www.babolharam.net ــــــــــــــــــ هرگونه کپی برداری از متونِ روضه کانون فرهنگی باب الحرم در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال جایز نبوده و مصداق بارز حق الناس می باشد
.