نمایش جزئیات

دوای دردمندان

دوای دردمندان

کاش جاروکشی صحن نصیبم می شد

دل من خادم مولای غریبم می شد

می دونی می خوام چه کار کنم

می دونی می خوام کجا برم

می خوام برای کفترا

یه خورده گندم ببرم

اونجا که گنبدش طلاست

با کفتراش پر بزنم

دوسش دارم اماممه

در خونشو در بزنم

بعضی شبا تو خونمون

بابام به مادرم می گه

می خوام برم امام رضا

 به خدا دلم تنگ دیگه

بابام می گه امام رضا

مریضا رو شفا می ده

دوای درد مردمُ

از طرف خدا می ده

  (مرحوم آقای آقاسی)