نمایش جزئیات

شهادت رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم_حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین مومنی

شهادت رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم_حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین مومنی

دیدند در خونه رو میزنند.مادر ما زهرا رفت در خونه رو باز کنه.دیدند یه عربیه میخواد پیغمبرو ببینه.غربت عجییبی الان خونه ی پیغمبرو گرفته.از خانوما الان انتظار بیشتری داریم،چرا؟چون تنها بازمونده از پیغمبرخدا و عزادار حقیقی حضرت زهراست دیگه و شما باید برید کنار ایشون و به فاطمه دلداری بدید؛داغ پدر برای فاطمه خیلی سنگینه.زهرای مرضیه رفت درو باز کرد،عربیم میخوام رسول خدا رو ببینم.پدرم الان حالش خوب نیست برو بعدا بیا.رفت دوباره اومد همون جوابو شنید.دفعه سوم رسول خدا گفت دخترم کیه در میزنه؟بابا عربیه تقاضای دیدار شما رو داره.فرمود دخترم در رو باز کن.اون عرب نیست؛برادرم عزراییله،به احترام تو که در خانه ای در میزنه؛اولین و آخرین خانه ایه که در میزنه وارد بشه؛آی نامرد مردم مدینه...

اومد کنار بستر رسول خدا؛یا رسول الله اجازه ی قبض روح میدید؟بذار جبرییل بیاد؛جبرییل چرا دیر آمدی؟تنهام گذاشتی؟داشتیم بهشت رو برای شما آذین میبستیم.جبرییل برام خبر آوردی که راضیم کنه؟خبری آورد؛حضرت فرمود راضی نیستم بازم برو خبر بیار.چندبار جبرییل رفت و آمد تا آخر خبر آورد ای پیغمبر! حقت سلام میرساند و میگوید روز قیامت از گنهکارای امت اونقدر به تو ببخشیم که خودت راضی بشی.فرمود:حالا راضیم.شروع کرد قبض روح کردن پیغمبرخدا.اینو یکی از علما حضرت حجت الاسلام والمسلمین آل طه میفرمودند که از بزرگان خطابه هستند.شروع کرد قبض روح کردن پیغمبرخدا فرمود دست نگه دار! تو همه رو اینطوری قبض روح میخوای بکنی؟یارسول الله سبک قبض روح من اینطوره.فرمود:بیا سختی جون دادن امت من رو همه رو جمع کن همه رو رو من پیغمبرشون خالی کن...امت من لحظه ی مردن ضجر نکشن.فاطمه خیلی بی قراره،فرمود:دخترم بیا.یه چیزی کنار گوش زهرای مرضیه گفت دید فاطمه شروع کرد تبسم کردن.فاطمه جان باباتون چی فرمودن لحظات آخر؟بابام فرمود بین من و تو زیاد فراق حاکم نیست.اولین کسی که از اهلبیتم به من وارد میشه تویی بابا.فرمود:بگین علیم بیاد.امیرالمومنین علی علیه السلام آمدند‌.صدا زد علی جان ملائکه مقرب آمدند تا من از تو پیمان بگیرم.چی یا رسول الله؟!علی جان! منکه بمیرم این امت رو از تو برمیگردونند و به تو پشت میکنند.چی کار کنم یا رسول الله؟علی جان باید صبر کنی."صبرتُ و سلَّمتُ و رضیتُ"؛علی جان حکومتم ازت میگیرنا! علی جان باید صبر کنی"صبرتُ و سلَّمتُ و رضیتُ".علی جان فدکم ازت میگیرنا! "صبرتُ و سلَّمتُ و رضیتُ"علی جان مردم بهت فحش میدن،باید صبر کنی.کتاب عوالم جلد دوم،روایت اول.دو جلدی که مال حضرت زهراست. علی جان من که بمیرم حریم خونه ت رو از بین میبرند.چه کار کنم یا رسول الله؟باید صبر کنی.علی دو زانو نشسته برافروخته شده.یا رسول الله !! باید صبر کنی.صبرتُ.علی جان بی اجازه ی تو وارد خونت میشن،یا رسول الله!! باید صبر کنی علی جان.صبر میکنم.دو زانو نشسته.علی جان بی اجازه ی تو وارد خونت میشن جلو چشمت فاطمت رو کتک میزنن در حالیکه او بارداره...علی با صورت نزدیک زمین آمد؛برافروخته شد؛یا رسول الله!! علی جان باید صبر کنی...

حق خوردن و سیلی زدن و سینه شکستن

مزد زحمات شب و روز پدرم بود

یک بار فشار در و دیوار مرا کشت

قنفذ به خدا باعث قتل دگرم بود

همه ما برای رسول خدا فرزندیم؛"یا ابانا استغفرلنا ذنوبنا انا کنا خاطئین"

"یا اَبَاالْقاسِمِ یا رَسُولَ اللهِ یا اِمامَ الرَّحْمَةِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ."

.