نمایش جزئیات
روضه و توسل جانسوز رسول اکرم صلوات الله علیه_حاج محمد طاهری
زیر پای تو به جز عرش کجا لایق توست
آنکه از مدح تو گفته است خودِ خالق توست
روح قرآنی و تفسیر همه آیاتی
از ازل تا به ابد اشرف مخلوقاتی
میدود عشق شب و روز پی قافله ات
با خدا نیست به جز یک نفسی فاصله ات
اختیار دو جهان دست شما بود فقط
شب معراج تو بودی و خدا بود فقط
حضرت خاتمی و ختم کلامی آقا
بر همه عالمیان رحمت تامی آقا
عقل در بند تو و عشق شهیدت باشد
تویی آنکس که علی گفته عبیدت باشد
تویی آنکس که خداوند به او کوثر داد
نعمتش را به تو بخشید به تو دختر داد
بین القاب که گفتن برایت آقا
دوست دارید شما نام "اَبَا الزهرا" را
تویی آن نور که پنهان شده در غربت خود
تو غریبی به خدا در وسط امت خود
روز و شب گرچه که از عالم و آدم گفتیم
بگذر از ما اگر از نام شما کم گفتیم
تو دوری همین است که مشکل داریم
امشب اما همگی داغ تو بر دل داریم
داغت ای عشق فراتر زحد ادراک است
بزم سوگ تو نه در خاک که در افلاک است
سینه ی دهر از این غم پر ِ درد است مرو
داغ تو خون به دل فاطمه کرد است مرو
ای که بر نام تو حق جلوه ی قرآن را بست
ننگ بر آن که به تو تهمت هذیان را بست
عشق حیدر به دل انباشته ای لحظه ی مرگ
سر به زانوی علی داشته ای لحظه ی مرگ
دخترت را دم آخر که نوازش کردی
در همان دم به علی صبر سفارش کردی
گفتی ای یار تو بی یارترین خواهی شد
از همین روز علی خانه نشین خواهی شد
کمر خویش در اینجا به جفا می بندند
ای یدالله بدان دست تو را می بندند
اُمتم بعد من از راه تو سرکش گردد
بعد من خانه ی تو طعمه ی آتش گردد
گر که جان تو به لب رفت زغم هیچ مگو
گر که سیلی بخورد فاطمه ام هیچ مگو
استخوان در گلو و خار به چشمت آید
صحنه ها ی در و دیوار به چشمت آید
بعد ِ من عرش به راه تو زمین خواهد خورد
فاطمه پیش نگاه تو زمین خواهد خورد
بر تن دختر من زخم و جراحت باشد
و کبودی ِ رُخش مزد رسالت باشد
گفته ای حضرت خاتم تو وصیت ها را
خوانده ای از هم جا ذکر مصیبت ها را
میزند بر سر و سینه زغمت دختر را
حسنین تو نشسته اند دَم بستر تو
*یه وقت دیدن این دو تا آقازاده دویدند،خودشون رو روی سینه ی رسول خدا انداختند، دستور ِ دینِ، خود پیغمبر یاد داده، محتضر دم مرگ سینه اش سنگین میشه، حتی می فرمایند: دکمه های پیراهنش رو باز کنید، مثل کوه روی سینه اش می مونه، از یه طرف امیرالمؤمنین اومد بچه هارو برداره، از یه طرف فاطمه اومد، یه وقت دیدن رسول خدا با آخرین نفسهاش فرمود: بذارید عزیزای دلم روی سینه ام باشند، حسن و حسینم آرامش من هستند*
..
حسنت از غم هجران شما جان داده است
این حسین است روی سینه ی تو افتاده است
آه رویش آئینه ی تو، روی تو آئینه ی اوست
بوسه های تو به روی لب و بر سینه ی اوست
آری این سینه که از بوسه ی تو گرم شود
روزی آید به رویش نعل رود نرم شود
آن لبی را که به آن بوسه ی محبوب زند
وسط مجلس اغیار بر آن چوب زند
سر او را لب تشنه بخدا می برند
زینت دوش تو را سر زقفا می برند
یوسف تو به روی خاک و بی پیروهن است
زینت دوش تو در کرب و بلا بی کفن است
{زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست}
*" یومٌ عَلیٰ صَدرِ المُصطفی وَ یومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَریٰ " عرضه بداریم یا رسول الله!: حسین نازنینت روی سینه ات بود، گفتی آرامش می گیرم از حسین، الهی بمیرم برا اون آقایی که یه وقت دید سینه اش سنگین شد، " وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ" حسین.....*
دور ماهند چهار ستاره
که دستاشون رو به آسمونه
ماه اُفتاده میون بستر
بعیده دیگه زنده بمونه
کوچه شلوغ، خونه شلوغ
اما دیدش تنهای تنهاست
یه رازی توی سینه اشو
همش نگاش به چشم زهراست
چشماشو بست یه صحنه ای دید
همین جماعت تو دست آتیش
یادش افتاد برای امت
چقدر دعا کرد اینم تلافیش
پشت بهشت جهنم ِ
یه حوریه رو خاکا افتاد
یه رذل پست در و شکست
علی نشست تا زهرا افتاد
یه جوری زد که وقت غسل
شوهرشم به زحمت افتاد
یه جوری زد که فاطمه
زیر پای جمعیت افتاد
روی سینه اش سنگینی می کرد
داغ صدای واعطشایی
روضه می خوند یاد ِ یه گودال
با گریه های یه کربلایی
حسینِ شو بغل گرفت
دستی کشید به سر و روشو
بی اختیار گریه اش گرفت
یه بوسه زد زیر گلوشو
*حسین.....همه ی روضه هارو امشب رسول الله خوند، اول روضه ی فاطمه رو،بعد روضه ی امیرالمؤمنین، بعد روضه ی امام حسن، اما توی روضه ی ابی عبدالله یه حال دیگه ای پیغمبر پیدا کرد*
حسین..آرام جانم
حسین..روح و روانم
"صل الله علیک یا مظلوم،یا اباعبدالله"همه ی روضه هارو به چشم خودش دیدپیغمبر،لذا بی خود نبود وقتی زینب کبری اومد بالای گودال، رو کرد به رسول خدا،فرمود:" صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ.....*
.