نمایش جزئیات
روضه و توسل جانسوز _ شهادت امام حسن عسکری علیه السلام _ حاج مهدی رسولی
سامرا ، باز با صفا شده ای درحریمت برو بیا داری اربعین پا به پایِ کرببلا زائر و دسته ی عزا،داری باز هم گنبدِ طلائی تو مثلِ مشهد ز دور معلوم است همه دانند زیرِ این گنبد مدفن دو امام معصوم است معرفت حکم میکند اینجا وقتِ گریه به رسمِ جود و کرم همه یادی کنیم این شبها از تمام مدافعانِ حرم تا ابد یادمان نخواهد رفت راهِ ما در مسیرِعاشوراست در کنارِ دعایِ صاحبمان امنیت زیرِ سایه ی شهداست همه ی دلخوشیِ ما این است لااقل یک حسن حرم دارد صبح و ظهر و غروب سفره به پاست بسکه صاحب حرم ، کرم دارد *۲۸سالش بود شهید شد...* اهلِ بیت رسول این ایام به غم وغصه ها اسیر شدند راستی بین بچه هایِ علی این حسن ها چه زود پیر شدند چشم خود باز کرد و باگریه پسرِ خویش را نگاهی کرد دست انداخت دورِ گردنِ او لبِ او را رویِ لبش آورد زیرِ لب گفت : الوداع پسرم بعداز این موسم جدائی هاست این بیابان نشینی ماها همه اش ارث مادرت زهراست بعد از آنکه زدند مادر را جایِ او کنجِ بیت الاحزان شد شادی از خانواده ی ما رفت بیت الاحزان شبی که ویران شد تشنه ی قدری آب بودم من لب عطشانِ من تکان می خورد کی به پیش نگاهت ای بابا لب من چوبِ خیزران می خورد *مهدی جان! پسرم ببین عمه ت حکیمه خاتون هست....مادرت نرجس خاتون هست....بله بابا....چرا؟!* عمه ات هست و مادرت هم هست نه میانِ نگاههای حرام وای از ماجرایِ بزم شراب وای از ازدحام شهرِ شام آستین ها حجاب سر میشد بین آن گیر و دار در بازار چه کسی دیده است دعوایِ زن و یک نیزه دار در بازار *عمه جانم....عمه جانم...عمه جان قد کمانم....عمه جانم....* شاعر:قاسم نعمتی منبع شعر:سایت حدیث اشک .