نمایش جزئیات

حجت یازدهم

حجت یازدهم

ای که خورشید فلک محو لقای تو بود

  ماه را روشنی از نور و ضیای تو بود

توئی آن آئینه حسن خداوند کریم

که عیان نور الهی ز لقای تو بود

معدن جود و سخائی تو که از فرط کرم

دو جهان ریزه خور خوان عطای تو بود

ولی حق حسن العسکری ای آنکه قضا

مجری امر تو و بنده رأی تو بود

حجّت یازدهم نور خدا پور علی

ای که ایجاد دو عالم ز برای تو بود

من کجا مدح و ثنای تو توانم گفتن

ای که قرآن همه در مدح و ثنای تو بود

نه همین جای تو در سامره تنها باشد

که به دلهای محبّان تو جای تو بود

بی ولای تو عبادت ز کسی نیست قبول

شرط مقبولی طاعات ولای تو بود

نسبت قامت سرو تو به طوبی ندهم

زان که طوبی خجل از قد رسای تو بود

چه غم از تابش خورشید قیامت دارد

آنکه در روز جزا زیر لوای تو بود

همه شب قرب جوارت ز خدا می طلبم

که مرا در سر شوریده  هوای تو بود

در جوار تو ز حق خواهش جنّت نکنم

جنّت ما به خدا صحن و سرای تو بود

دیده گریان نشود روز جزا در محشر

 هر که گریان به جهان بهر عزای تو بود

تو ظهور پسر خویش طلب کن ز خدا

چون که مقبول خداوند دعای تو بود

تا ابد بر تو و اجداد گرام تو درود

غیر از این هر چه بگویم نه سزای تو بود

چه بجز ذکر و ثنای تو بگوید خسرو

بهترین طاعت حق ذکر و ثنای تو بود

        (خسرو خراسانی)