نمایش جزئیات

شیعیان بر سر زنید

شیعیان بر سر زنید

شیعیان بر سر زنید ، شد عزای دیگری

کشته زهر جفا ، شد امام عسکری

   تسلیت یابن الحسن ، تسلیت یابن الحسن (2)

می زند از غم به سر ، فاطمه اندر جنان

شد یتیم و بی پدر ، مهدی صاحب زمان

 تسلیت یابن الحسن ، تسلیت یابن الحسن (2)

از جفای معتمد ، پر ز خون دلها شد

در عزای عسکری ، سامره غوغا شده

تسلیت یابن الحسن ، تسلیت یابن الحسن (2)

«شهید راه دین»

می سوزد از زهر جفا پا تا سر من

چون شمع آتش دیده سوزد پیکر من

خون شد ز غم ها جگرم

بیا به بالین پسرم

 مهدی کجایی (2)

با آنکه من عمری قرین درد و داغم

با زهر کین آمد شهادت به سراغم

همچو امامان مبین

شدم شهید راه دین

مهدی کجایی (2)

چون جدّ خود در موطن خود هم غریبم

از بعد زندان ها شهادت شد نصیبم

ببین طبیبا ، تب من

  آبی رسان بر لب من

مهدی کجایی (2)

بابا پس از من سر به صحرا می گذاری

داغ فراغت را به دلها می گذاری

نالم ز ماجرای تو

دعا کنم برای تو

 مهدی کجایی (2)

با آن که قلبی از جفا ، چون لاله دارم

بر غیبت طولانیت من ناله دارم

ای دست انتقام حق

 بر این کتاب آخر ورق

مهدی کجایی (2)

گرد یتیمی بر سر و رویت نشسته

داغ پدر بر قلب حق جویت نشسته

در این عزا و این محن

صبراً لک یابن الحسن

مهدی کجایی (2)

(مؤیّد)