نمایش جزئیات

روضه و توسل شهادت امام هادی علیه السلام_ کربلایی حسین سیب سرخی

روضه و توسل شهادت امام هادی علیه السلام_ کربلایی حسین سیب سرخی

*امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)*

گذری كن دمی به روضه ی ما

چشم با این گدا، قدم با تو

دست با من ، به سر زدن با من

زدن ِخیمه و علم با تو

روضه خواندی تو ای امام غریب

جَدِّ ما تشنه بود یَابنَ شبیب

جَدِّ مارا سوارها كشتند

بین گودال بارها كشتند

خواهرش را پس از بریدن سر

خنده ی نیزه دارها كشتند

وای از عصر ِ روز ِ دهم

وای از ضربه ی دوازدهم

شاعر:جواد پرچمی

***

تنها امام سامره تنها چه میكنی؟

در كاروان سرای گداها چه میكنی؟

دارم برای رنگِ تنت گریه میكنم

پایِ نفس نفس زدنت گریه میكنم

باور كنیم حرمت تو مستدام بود؟

یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟

گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند

روی سر ِتو از در و دیوار ریختند

مردِ خدا كجا و اینهمه تحقیر وایِ من

بزم شراب و آیه ی تطهیر وایِ من

هرچند بین ره بدنت را كشید و بُرد

دستِ كسی به رویِ زن و بچه ات نخورد

باران نیزه، نیزه نصیب تنت نشد

دست كسی مزاحم پیراهنت نشد

این سینه ات مكان نشست كسی نشد

دیگر سر تو دست به دست كسی نشد

شاعر:علی اكبر لطیفیان

جای تو مجلس شراب نبود

الامان از حکایت دنیا

در میان حرامیان بودی

روضه خوان غریب کرببلا

در دل آن همه جسارت و رنج

بود کارت مرور این غم ها

زینب و اضطراب و نامحرم

خیزران و حسین و تشت طلا

شاعر:محمد حسین رحیمیان

***

یک نگاهی به خواهرت بنداز

غیر لطمه و زخم ناخن نیست

شد زمان غروب اذان گفتند

همه رفتند شمر ول کن نیست

***

همه رفتند خواهرت مانده

خواهرت مانده بین این مردم

چقدر نیزه در تنت كردند

عوض چند كسیه گندم

***

آنقدر نیزه زدند تا که اسیرت کردند

آنقدر تیر زدند شکل حصیرت کردند

حسین....

*یا امام هادی،آقاجانم،میخوام بگم شمارو وارد بزم شراب کردند،روایته که بهت شراب تعارف کردند،نانجیبا،

ولی دیگه زن و بچه ات رو نیاوردن تو مجلس نامحرما،فرقش میدونی چیه؟

آقاجان!دیگه به لب و دهن و دندونت چوب خیزران نزدن؛

بازم بگم فرقش رو؟آقا دیگه کسی به چشم کنیزی به دخترت نگاه نکرد،حسین....*