نمایش جزئیات
متن گریز روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها
در منظره ی وداع یتیمان حضرت فاطمه (س) با مادر ندایی به امیرالمومنین (ع) رسید که فرزندان فاطمه (س) را دریاب . آنها را از مادر جدا کن که همه ملائک به گریه افتادند . امیرالمومنین (ع)* با ملاطفت ومهربانیفرزندان را از بدن فاطمه (س) جدا کرد .
فغان و آه از آن دم که خونفشان ز دو عین
بیامدند ضیاء دو دیده اش حسین
به روی سینه مادر شدند گرم نوا
فتاد غلغله ز فغانشان به ارض و سما
گهی به درد یتیمی حسن به شیون و شین
گهی ز یاد غریبی به آه و ناله حسین
در آن زمان شه دین با نوازش بی مر
جدا حسین و حسن نمود از مادر
کنون زجای دگر شورشی به سر دارم
نه در مدینه که در کربلا نظر دارم
دمی که خسرو لب تشنه از جفا ی یزید
سرش به نی شد و جسمش به خاک و خون غلتید
سکینه نام از آن تشنه لب یکی دختر
به قتلگاه در آمد به جستجوی پدر
به گریه گفت پدر جان فدای پیکر تو
بریده است کدامین لعین ز تن سر تو
به روی نعش پدر گرم آه و شیون شد
چنان که از غمش آشفته حال دشمن شد
دریغ و درد که بهر تسلی اش آنگاه
به قتلگاه روان گشت شمر نامه سیاه
بزد به صورت آن بینوا چنان سیلی
که گشت عارض چون ماه انورش نیلی
شاعر:صغیر اصفهانی
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
انتشارات: صبح امید