نمایش جزئیات
متن گریز روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها
شهادت رسول خدا (ص) بیش از همه برای فاطمه (س) سخت و دشوار بود . امام علی (ع) پس از غسل و کفن و دفن پیامبر (ص) وارد خانه شد . دید حضرت زهرا (س) از اشک و آه و ناله لحظه به لحظه غش می کند و به حال می آید . هر گاه چشم باز می کند نگاهی به حسن و حسین (ع) میکند و می گوید : کجاست جد بزرگوارتان که شما را عزیز می داشت ؟ کجاست آن پدری که برروی دوشش جای داشتید ؟ کجاست آن نیای ارجمند که نمی گذاشت روی زمین راه بروید ؟ ای خدا !دیگر در این خانه باز نمی شود . دیگر پدر را از این در نمی بینیم .
از غم های گرانباری که قلب زهرا (س) را گرفته بود جز خدای عزوجل کسی آگاه نبود ؛ بدین جهت خداوند فرشته ای را مونس حضرت زهرا (س) قرار داد که تسلی بخش غم های او و هم صحبتی در تنهایی او باشد . عرض می کنم : بی بی جان !بعد رسول الله (ص) غریب و مظلوم شدید . دیگر زندگی با این امت نامرد برایتان سخت شده بود ؛ اما فرشته ها مامور بودند ؛ مونس تنهایی شما باشند شما با فرشتگان هم صحبت و هم کلام می شدید . با آنها درد دل می کردید و اندکی تسلی می یافتید ؛ اما جان ها به قربان عمه سادات بی بی زینب (س) !بعد امام حسین (ع) باید با شمر و ابن زیاد و یزید و عمر سعد هم کلام باشد ......
در این سفر شدی آزرده گر ز محنت و آه
زیادتر تو ندیدی زمن مشقت و آه
نمک بس است همین بر جراحت دل من
که قاتل تو بود روز و شب مقابل من
شاعر:جودی
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
انتشارات: صبح امید