نمایش جزئیات
متن گریز روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها
امیرالمومنین (ع) مقداری از حالات فاطمه (س) را برای مردی از قبیله بنی سعد توضیح می داد . فرمود : حضرت زهرا (س) آنقدر با مشک آب کشید که اثر مشک در سینه ی او نما یان شد و آنقدر خانه را جارو کرد که لباسهایش غبار آلود شد و آنقدر زیر دیگ آتش افروخت که رنگ لباسهایش تغییر یافت به طوری که به سختی و زحمت می افتاد ....
سلمان هم می گوید : دیدم فاطمه (س) نشسته و آسیایی پیش روی اوست و به وسیله آن مقداری جو را آرد می کند و عمود آسیاب خون آلود است .....وقتی پیامبر (ص) این سختی کشیدن های فاطمه (س) را در کارهای منزل می دید یا می شنید ؛ نا راحت می شد و می گریست .
یا رسول الله !شما با دیدن این سختی ها ناراحت می شدید و گریه میکردید . عرض می کنم : آقا جان ! این سختی ها که در مقابل رنج های حضرت فاطمه (س) اصلا سختی نبودند . نبودید سختی کشیدن فاطمه (س) را بین در و دیوار ببینید . نبودید حال و روز او را در کوچه های بنی هاشم ببینید .......
روز روشن بود و دیدم دل آسمون گرفت
دومی میون کوچه سر راهمون گرفت
برگه ی فدک رو از تو دست مادرم کشید
یه کاری کرد که همون جا رنگ صورتم پرید
نه فقط عدو حیا زجد اطهرم نکرد
دیوار مدینه هم رحمی به مادرم نکرد
آسمون دور سرم می چرخید و هیچ کی نبود
رنگ روی من سفید و رنگ مادرم کبود
مادرم مدد گرفت زاسم شاه عالمین
یا علی گفت و بلند شد آروم از روی زمین
گفت حسن جون پسرم تو محرم راز منی
مبادا زین قصه با بابایت حرفی بزنی
بعد از اون جسارتی که شد به ناموس خدا
من شدم عصای دست مادرم تو کوچه ها
خونمون این طرفه کجا میری بیا بیا
چیزی تا خونه نمونده جون بابا راه بیا
دیگه داریم میرسیم اینقده رو خاکا نشین
بذار تا گوشواره تو بردارم از روی زمین
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
انتشارات: صبح امید