نمایش جزئیات

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها _ حاج مهدی سلحشور

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها _ حاج مهدی سلحشور

یافاطِمَةُ الزَّهْراءُ ، یاقُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یاسَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا، إنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بكِ إِلى اللهِ، وَقَدَّمْناكِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یاوَجِیهةً عِنْدَ الله، اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللهِ

هزار بار بشویم لب از شراب طهور

که آورم به زبان نام آن صحیفه ی نور

زکیه، طاهره، انسیه، فاطمه،زهرا

که در سپهر ، منصوره آمده مشهور

زمینیان و سماواتیان به نورش غرق

اگرچه نور رخش در حجاب شد مستور

هزار عیسی مرهون فیض او در چرخ

هزار موسی مدهوش ِ نور او در طور

دلی كه در قفس ِ سینه بهر او نتپد

چو مرده ای است كه خوابیده قرن ها در گور

*اونی كه فاطمه نداره چی داره؟! اصلاً،دلش به چی خوش ِ تو این دنیا؟! و او كه فاطمه داره چی نداره؟!*

زهی به عصمت آن بانویی كه نزد پدر

كشیده پرده به رخسار و رو گرفت از كور

*جلوی نابینا هم حجاب داره*

من و شناختن ِ نور ِ فاطمه هیآت

كجا به قله ی خورشید راه یابد مور

الا به دوستی‌ات جسم ِ انبیا را جان

الا به روشنی‌ات چشم انبیا را نور

تو قدر و کوثر و تطهیر و نور و طاهایی

به صفحه صفحه قرآن نوشته این منصور

به سایه ی کرم کبریا شود تبدیل

چو ناقه‌ات کند از آفتاب ِ حشر عبور

*یه وقت ندا بلند میشه: "غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ "، همه سرهارو پایین میندازن،مگه چه خبره؟ آخه فاطمه ی زهرا می خواد وارد صحرای ِ محشر بشه*

شود ورای ِ تمام ِ پیمبران معلوم

كه روز ِ سلطنت فاطمه است روز نشور

بیاد آن همه رنج و مصائب تو رواست مادر

كه خون هماره بجوشد زقلب سنگ ِ صبور

برای تسلیتت گل اگر نیاوردند

*آخه بابا از دست داده است،باید براش گل بیارن*

برای تسلیتت گل اگر نیاوردند

شرر زد از چه به بیت الولاء خصم ِ شرور

كسی نبود به آن دیو سیرتان گوید

كه نقش ِ ضربه ی سیلی كجا و صورت ِ حور

*حوریه ی حوریاست،آخه در توصیف ِ حوری ها میگن: اگر برگ از بالای درخت رو صورتشون بیفته،جای برگ بر صورت می مانه، خانم،خانم،خانم... این دوسه شب روضه نخونیم كی بخوانیم؟آخه میگن:دست این نانجیب خیلی سنگین بوده، خانم،خانم،خانم...*

شكست ِپهلو و سیلی به صورتت كم بود

كه داد قنفذ ِ دون را به كشتنت دستور

*ناله ی مادرانه بزنید،ناله زنانه اش قشنگه، اصلاً منتظر خوندن من نباش. مرحوم كلینی میگه: امیرالمؤمنین وقتی فاطمه رو توی قبر گذاشت، فرمود:فاطمه جان: اگر سرزنشم نمی كردند،اگه مردم خورده نمی گرفتند،معتكف می شدم كنار قبرت. عین ِ عبارت علی ِ،گفت:خانمم اگه مردم سرزنشم نمی كردند مثل مادر ِ بچه مرده، زار می زدم كنار قبرت. گفت:خانمم*

داغت که با سکوت سبکتر نمیشود

حرفی بزن جواب که با سر نمیشود

از مردم، از عیادتشان، راستی بگو

کی گفته بود«فاطمه بهتر نمیشود»؟

میخواهم از غمت نخورم بر زمین ولی

هر بار میرسم جلوی در، نمیشود

*ناله بزن من جرأت بكنم روضه بخونم*

اینقدر بین رفتن و ماندن نمان، بمان

پیرم مكن ز بار ِ غمت ای جوان،بمان

مهمان ِ نُه بهار علی پا مكش زباغ

نیلوفر ِِ امانتی ِ باغبان بمان

*بخدا قسم اونی كه فاطمه رو میكشه همینه، میشه قسم جلاله خورد، نه پهلو و سینه و بازو،این حرف فاطمه رو میكشه:*

دیگر محل به عرض ِ سلامم نمی دهند

ای هم نشین ِ این دل بی همزبان بمان

*ببین علی داره التماس میكنه،وقتی به صورت این بچه ها نگاه میكنه،باید هم التماس كنه فاطمه ی من*

روی مرا اگر به زمین می زنی بزن

اما بیا بخاطر این کودکان بمان

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

اینقدر بین رفتن و ماندن نمان بمان

***

خوابی و یا بیدار،خوبی یا كه پر دردی؟

حرفی بزن جان ِ مرا بر لب كه آوردی

تسبیح را گم كرده ای یا گوشواره نیست؟

با چشم خون مرده دنبال چه می گردی؟

با زخم های ِ پیكرت مردانه جنگیدی

با دنده ی یك دنده ات مردانه سر كردی

حتی طبیب از دیدن حال ِ تنت جا خورد

تب می كنی می سوزی اما باز هم سردی

ماندم چرا از دور رنگ صورتت سرخ است

اما وقتی از نزدیك می بینم تو را زردی

*امشب برا مادر روضه بخوانیم، برا ظهور امام زمان دعا كنیم، با ناله ی برای مادر بار ِ سال ِ مون رو ببندیم،اقتدا به علی كنیم،صدا رو حبس نكنیم، كار داریم با این ناله ها،قیامت میگن: ناله زن های فاطمه بیان. یكی دو جمله از مقتل بخونم، ببینیم امشب كارمون به كجا میكشه. علی رو دارن از خونه می برن بیرون،كشان كشان فاتح ِ بدر و خیبر رو دارن می برن،فاطمه اومد مانع شد،علی رو كجا می برید؟نمیذارم ببرید،یه اشاره اون ملعون به قنفذ كرد،قنفذ چرا دست فاطمه رو از دست علی جدا نمی كنی؟ چنان نانجیب با غلاف شمشیر به بازوی فاطمه زد، فاطمه رو زمین افتاد،"وَصَاحَتْ یَا أَبَتَاهْ یَا رَسُولَ اللَّهِ" بابا دخترت رو كشتند، "فألقوا فی عنقه حبلا" ریسمانی گردن علی انداختند دارن می كشن "وحالت بینهم و بینه فاطمة علیهاالسلام عند باب البیت، فضربها قنفذ الملعون بالسوط ،فماتت حین ماتت" امام صادق فرمود: علت مرگ مادرم همون ضربه بود. علی داره بدن رو غسل میده،یه وقت گفت:فاطمه ی من.... علی رو كشان كشان بردند فاطمه بلند شد،حالا زنان هاشمی هم دور بی بی حلقه زدن، دامن كشان رو به مسجد حركت كرد،تا رسید كنار ِ قبر پیغمبر، صداشو به ناله بلند كرد، "خلوا عن ابن عمی "دست از علی بردارید "فو ألذی بعث محمدا أبی بالحق إن لم تخلوا عنه لأنشرن شعری"  به خدایی كه محمد پدرم را به حق فرستاده اگر دست از او برندارید،موهام رو پریشون می كنم"ولأضعن قمیص رسول الله علی رأسی" پیراهن پیغمبر رو روی سرم می اندازم"ولأصرخن إلی الله تبارک و تعالی" این یه عبارتش بچه شیعه رو كشته تا قیامت"فما صالح بأکرم علی الله من أبی و لاالناقه بأکرم منی" شنیدید به خاطر صالح و  ناقه ی صالح خدا عذاب نازل كرد. فاطمه فرمود: نه صالح از بابای من گرامی تر ِ،نه من و بچه هام از ناقه ی صالح و بچه های ناقه كمتریم، الان همه ی شما رو نفرین می كنم، سلمان میگه:دیدم دیوارهای مسجد از جا كنده شد، الان ِ كه عذاب بیاد، اما نفرین نكرد به امر امیرالمؤمنین سر رو انداخت پایین، آخ بمیرم برات، اما دخترش كربلا.. گفت: سر حسین رو از بین ناقه ها ببرید، كمتر به اهل و عیال پیغمبر نگاه كنند، نانجیب كاری كه با مادرش تو مدینه كرد، با دخترش در ِ دروازه شام كرد، گفت: خدایا یه عذابی بفرست،این نانجیب رو عذاب بگیره، نانجیب در زمین فرو رفت، یه وقت شنید یه صدای آشنایی میگه:"اُخیَّ، اِصبری" یا زینب، نگاه كرد دید سر داداش بالا نیزه است،خواهرم صبر كن، آی حسین......

.