نمایش جزئیات

روضه جانسوز _ حضرت زهرا سلام الله علیها _ حجت الاسلام میرزامحمدی

روضه جانسوز _ حضرت زهرا سلام الله علیها _ حجت الاسلام میرزامحمدی

چه کرد صدیقه ی طاهره ،گریه هاش رو هم کرد ،خطبه هاش رو هم خوند یک جا تو گریه ها و خطبه ها نگفت: پهلومو شکستن ، یکبار نگفت: محسنم و سقط کردین . من عادت ندارم روضه ی ناموسی رو باز کنم اما فقط سوال می کنم و رد میشم : بانویی که جنینش سقط شده باشه اون هم نه با عوامل طبیعی بلکه با فشار در و دیوار، احتیاج به استراحت داره یا نداره؟! که اصلاً تو روایت داره زهرا بین در و دیوار درد مخاض گرفت، دیگه توضیح نمیدم اما یکجا اشاره نمیکنه ،یکجا اشاره به شکستگی دست و بازو ..... و صورت ،که ما میخواهیم وقتی صورت حضرت زهرا رو به تصویر بکشیم مصیبتشو اولین چیزی که میگیم ،ضربه ی سیلی .... اما من براتون بیان خود حضرت زهرا رو بگم ، قبل از اینکه جسارت کنن در قالب سیلی زدن ، بی بی فرمود: اول آتش صورتمو سوزاند ، صورتی که آتش بسوزانه ، دیگه نیازی نیست سیلی بزنند یعنی اگر آب هم رو صورت سوخته بریزی اسباب اذیته """ اما یکجا اشاره نمیکنه ،تمام غصه ی فاطمه علی ...." و تمام تلاش زهرا اینه که نذاره یه سر مویی از امام زمانش کم بشه و نذاشت ،شمشیر برهنه بالا سرش گرفته بودن قسم هم خوردن ،خود مولا فرمود: اگر بیعت نکنم چه می کنید : گفتن "اذا والله نضرب عنقک" به خدا قسم گردنتو میزنیم، زهرا وارد مسجد شد هنوز شمشیر برهنه رو سر علی بود اما زهرا پشت پرده کاری کرد ستون های مسجد به لرزه افتاد " اجازه نداد حتی یک شمشیر برهنه رو سر علی باشه چون وقتی شمشیر رو کشیدن تو نقل داره ، حسنین هم کنار علی بودند،شروع کردند به لرزیدن ، امیرالمومنین با دست بسته بغلشان کرد فرمود عزیزانم نترسید. " من گریزمو زدم ، میخوام بگم یا اباالحسن یه لرزش بدن بچه هاتو اینجا دیدی اگر چه احدی نتونست آسیب به اونها برسونه ، جسارتی هم به بچه هات نقل نشده طاقت نیاوردی پس لا یوم کیومک یا اباعبدالله ......کجا بودی کربلا ..... "صَغیرُهُم یُــمیـتُه العَـطَـش" بچه کوچیکای حسینت از تشنگی جون دادن ....بدن فاطمه شو آورد کنار خانه ی قبر یه جمله بگم ، فیض آمادست معطلت نکنم ، این علی "اصبر الصابرین" زین العابدین تو خطبه ی شام خودشو اینجوری معرفی کرد :"أَنَا ابْنُ أَصْبَرِ الصَّابِرِینَ" اما من نمیدونم دفن فاطمه با او چه کرد؟ رو کرد به قبر پیغمبر  عرضه داشت یا رسول الله :"قَلَّ صَبْرِی" دیگه صبر علی لبریز شد "وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ و حُزْنِی فَسَرْمَدٌ" فاطمه جان ، دیگه علی شبها خواب نداره ، حزن علی دیگه دائمیه ، پایان نداره ... آماده ای یا نه ؟ این یه علی ، کنار بدن عزیزش این جملات رو گفت ، علی کربلا هم بدن ارباً اربای بابا رو گذاشت تو بوریا آورد میان خانه ی قبر دیدن زین العابدین هم این جمله رو میگه :"أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ و لَیْلِی فَمُسَهَّد" بابا دیگه بعد از این شبا خواب ندارم .......حسین .......

.