نمایش جزئیات
روضه حضرت زهرا و امام حسین علیهماالسلام_حاج میثم مطیعی
عالمی سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
غربتم را همه دیدند و تماشا کردند
بی پناهی فقط انگار پناهِ من و توست
*یا صاحب الزمان!مجلس مادرته آقا،اگر دم در ایستادی آقا سرت سلامت...
مادرم حالش خرابه
دیدن مریض ثوابه...*
کوچه آن روز پر از دیده ی نامحرم بود
همه ی روضه نهان بین نگاهِ من و توست
صورت نیلی تو از نفس انداخت مرا
گرچه زهرای من این اول راهِ من و توست
آه از این شعله که خاموش نگردد دیگر
آه از آن روز که بر نی سر ماهِ من و توست
شاعر: یوسف رحیمی*سری به نیزه بلند است...حسییین...همه رو به قبله بشینید میخوام یه سلام بدم...
شب های جمعه فاطمه
با اضطراب و واهمه
آید به دشت کربلا
آید به دشت نینوا
گوید حسین من چه شد
"بنی...بنی...قتلوک...ذبحوک...صلبوک...ومن الماء منعوک"
یه دختری رو محملا
خواب یتیمی میبینه
خواب میبینه رو صورتش
گرد یتیمی میشینه
*یه اتفاقا دیگه هم میفته*
یه خانمی رو محملا
ذکر لالایی میگیره
الهی اصغر نمیره...
اگر گهواره را پس داده بودند
دلش خوش بود با طفل خیالی...
علی لای لای...
*این یه جمله رو میخونم برا اوناییکه بچه دار نمیشن:اون ساعتی که بابا روی دست بلندش کرد؛یه وقت نگاه کرد دید بچه داره پرپر میزنه...حسین..همه این حرفا رو زدیم که دست ادب رو سینه بگذاریم سلام بدیم:"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"*
.