نمایش جزئیات

روضه و توسل جانسوز_ویژه فاطمیه_حضرت زهرا سلام الله علیها_استاد حجت الاسلام میرامحمدی

روضه و توسل جانسوز_ویژه فاطمیه_حضرت زهرا سلام الله علیها_استاد حجت الاسلام میرامحمدی

السَّلَامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَة

همه ی بچه هاش گفتن مادر ما صدیقه بود،اما اینا گفتن فاطمه دروغ میگه "باید بره شاهد بیاره ...."

الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّة... راضی ام کتک بخورم اما یه تار مو از سر علی کم نشه ...

آخرالامرم انقده گریه کرد؛گفت علی جان حلالم کن ..." یعنی از من راضی شدی یانه ؟

شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند ...

دستم شکست و بند زدست تو وا نشد ....

چه جوری شکست؟(عذر خواهی می کنم از محضر امام زمان(عج))یه جوری شکست،که فرمود سلمان پیغام منو به علی بده ،بگو فاطمه گفته،مبادا کسی کتف و شانه ام رو ببینه ....."

*فلا یکشفن احداً لی کتفاً.....*

*الْمَمْنُوعَةِ إِرْثُهَا... الْمَغْصُوبَةِ حَقَّهَا... الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا ... الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا..... بد کشتنش ....*

خود بی بی تو عباراتشون هست،وقتی مهاجمین آمدن پشت در قرار گرفتن،به نقل اهل سنت اول سوال کرد،فرمودأتراك محرّقا علیّ بابی؟نکنه میخواید درو رو من بسوزانید؟؟نانجیب گفت آری "

تو بعضی عبارات هست که خود بی بی فرمود من اصلا گمان نمی کردم اینا بیهوا وارد بشن"" وقتی وارد شدن (گفتم و نشستم،سادات ببخشید)معمولا اگر یه همچین حادثه ی غیر منتظره ای پیش بیاد اول دستارو سپر می کنن .... تا حمل شیشه آسیب نبینه ...." اما قبل از اینکه دستاشو جلو بیاره وَ رَكْل الباب برجله....ای زهرا ....

.