نمایش جزئیات

روضه سنگین و جانسوز_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها _استاد شیخ حسین انصاریان

روضه سنگین و جانسوز_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها _استاد شیخ حسین انصاریان

بسم الله الرحمن الرحیم

امام مجتبی میفرماید : پدرم سی سال بعد مادرم زنده بود ولی هیچ کدام از ما بچه ها ، اسم فاطمه رو جلوی بابام نمیبردیم ... چون تا کلمه ی فاطمه رو می شنید ... روی زمین می نشست و مثل روز اول مرگ مادرم گریه میکرد ... و ناله میزد ...نمیدونم امشب چی گذشت به امیرالمؤمنین ... نمیتونم براتون شرح بدم ... چه جوری این بند کفن رو باز کرده ... با چه دلی صورت سیلی خورده رو ...چه پیشامدی براش کرده بود که‌ سر قبر خطاب به زهرا کرد: نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ ... دختر پیغمبر ... نفس در سینه ی من حبس شده ... بالاخره برای این که منو راحت کنه ، یا باید نفس بره پایین ، یا باید بیاد بالا...یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِ ... ای کاش زهرا ... نفسم که داره میاد بیرون ، جانمم بیاره بیرون ... لَا خَیرَ بَعـدَكَ فِی الحَیـاةِ وَ إنَّماٰ ...اگه من کنار قبرت دارم گریه میکنم یه علت داره ...أَبكِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی‏..من میترسم بعد از تو زیاد زنده بمانم

.