نمایش جزئیات
روضه و توسل _شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها _حجت الاسلام علوی تهرانی
یک آقای سی و سه سالِ ، طبق وصیت باید تنها ، هم غسل بده ... و هم کفن کنه ... و هم دفن کنه .....
کار سختیه .... این که میگن اسماء آب آورده من قبول ندارم .... چون صدیق و معصوم را جز صدیق و معصوم نمی تواند غسل بده ....
اسماء خیلی زنِ نازنین یست ولی این جایگاهش نیست ....
حالا تو یه خونه ، یه آقا باید غسل بده .
کی آب بیاره ؟!!
دوتا آقازاده باید آب بیارن ... حالا اینا تمام میشه بعد کفن می کنن بعد میخوان دفن کنن ....
شما رفتید حتما بهشت زهرا (س) دیدید دیگه؟!!
وقتی میخوان یه جنازه ای رو دفن کنن یکی میره تویِ قبر قرار میگیره .... یکی بیرون قبرِ که جنازه رو بده تو ، اون که توِ بگیره ....
حالا علی باید چی کار کنه ؟!! بره تو ، از بیرون کی میخواد کمک کنه ؟!! بیرون وایسه کی میخواد تو رو بگیره ....
تو همین فکرِ ، تو همین وحشتِ ... از عالم ملکوت دو دست شبیه دستان پیغمبر ....
تا دستایِ پیغمبر رو دید ، که فاطمه م رو بهم برگردون" یادش افتاد شبِ عروسی که این دست ها ......
که این دست ها فاطمه رو به او تحویل داده بود ......
وقتی فاطمه رو به او تحویل داد ، روبندۀ فاطمه رو زد کنار .... علی جان ببین چه دسته گلی رو دارم بهت تحویل میدم ..... تمام وحشتِ علی این بود که : اگه پیغمبر بندِ کفن و باز کنه .... صورتِ فاطمه ش رو ببینه .... میگه این بود رسم امانت داری ؟!! من فاطمه م رو با صورتِ کبود به تو داده بودم ؟!! .....
.