نمایش جزئیات

روضه و مقتل سنگین_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها _استاد سید حسین مومنی

روضه و مقتل سنگین_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها _استاد سید حسین مومنی

لحظات آخرِ عمر حضرت زهرا(س)ست در این لحظات آخر وصیت کرده حضرت . من چون داعی دارم از رو بخونم این وصیتارو،ببینید این لحظات آخر چقدر حضرت زهرا س چقدر نسبت به برخی امور نگران بودند*وضعیت جسمی حضرت زهرا(س)رو بگم براتون بر اساس آنچه خود حضرت زهرا(س)فرمودند پس از دفن پیغمبر و پس از تحمل آسیب ها و ناراحتی ها،با بی تابی روزی حضرت زهرا(س)از منزل خارج شد،درحالیکه از گریه و درد*کتابی که دست منه کتاب فرهنگ سخنان حضرت زهرا(س)ست"

من معمولا از رو میخونم و مستند هم میخونم که بساط زبان حال هم جمع بشه؛ما اینقدر روضۀ راست داریم که نمیتونیم باش کنار بیایم،وای به حال اینکه خدای نکرده آدم بخواد دروغ بخونه؛راستو نمیتونیم بشنویم و از طرفی فراموش هم میشه؛باورشون نمیشه،ما هم باورمون نمیشه که این اتفاقات واقعا برا حضرت زهرا سلام الله علیها افتاده؟! حالا بشنوید ...

 *درحالیکه از گریه و درد حال راه رفتن نداشت،خود را به قبر پدر رساند و آنگاه که جایگاه اذان و محراب را مشاهده فرمود فریاد براورد و بی هوش بر روی زمین افتاد،زنان مدینه،وضع را چنان دیدند به سوی حضرت دویدند،آب روی صورت ایشان پاشیدند تا به هوش آمد. درحالیکه به قبر پدر خیره شده بود این جملات را فرمود:

بابا! "رُفِعَت قُوَّتِی وَ خَانَنِی جِلْدِی وَ شَمَتَ بِی عَدُوِّی وَ الْکَمَدُ قَاتِلِی"توانایی و قوتم از بین رفته،خویشتنداریم را از دست داده ام،بابا دشمن هی شماتتم میکنه ...*صحبت از یه زنِ معمولی نیستا،دختر پیغمبرِ...*بابا غم و حزن و اندوه درونی داره منو میکشه"" یَا أَبَتَاهْ بَقِیتُ وَالِهَةً وَحِیدَةً وَ حَیْرَانَةً فَرِیدَةً فَقَدِ انْخَمَدَ صَوْتِی وَ انْقَطَعَ ظَهْرِی وَ تَنَغَّصَ عَیْشِی وَ تَکَدَّرَ دَهْرِی"پدر جان تنها موندم،حیران و سرگردان شدم بابا،صدام گرفته،بابا پشتمو شکستن،بابا زندگیمو به هم ریختن ... بابا روزگارمو تیره و تار کردن ...

"فَمَا أَجِدُ یَا أَبَتَاهْ بَعْدَکَ أَنِیساً لِوَحْشَتِی وَ لَا رَادّاً لِدَمْعَتِی وَ لَا مُعِیناً لِضَعْفِی"پدر جان پس از تو برای وحشتم انیسی نمی یابم*مادر جان چرا حرفاتو به علی نمیگی؟! آخه علی خودش پر از غصه هست،بسه دردای علی...*پدر جان بعد از تو پیوسته دارم گریه میکنم؛بابا کسی نیست کمکم بکنه...

*این وضعیت حضرت زهراست ... اما تو وصیت ها،وصیت مکتوب داره ... علت اینکه حضرت زهرا میفرمایند راضی نیستم مردم بر من نماز بخوانند ...*وصیت مکتوب اینه:"لا تُصَلّی عَلَیَّ امَّة نَقَضَت عَهدالله و عهد ابی رسول الله فی امیرَالمُومنین علی"امتی که نقض کردند عهد خدا و رسولش رو درمورد امیرالمومنین راضی نیستم تو تشییعم شرکت کنند،بر من نماز بخونند

"وَ ظَلموا لی حَقّی و اَخَذوا اِرثی و حَرَّقوا صحیفتی"

کسایی که حق منو گرفتند،نامه ی منو پاره کردند؛"الّتی کَتَبَها ابی بِمُلکِ فدک"نامه ی فدک رو از من گرفتند؛راضی نیستم ..."و کَذَّبوا شُهودی"شاهدای منو تکذیب کردن*شاهدات کیا بودن بی بی جان؟!*"و هم والله جبراییل و میکاییل و امیرالمومنین و ام ایمن" اینا شاهدای من بودن ...*ملعون از حضرت زهرا شاهد میخواد...شاهدت کیه؟*

جبرییل...*مسخره کرد..*میکاییل،ام ایمن ... زنِ... قبول نیست...حسنین ...تا علی بلند شد،گفت:علی تو بشین!مثل تو مثل کسیِ که میخواد آتیش به تنور خونه ی خودش ببره...*بعد یه جسارتی کرده که زبان قادر به گفتن نیست*

"وُطِّنَت علیهم فی بیوتِهم"در خانه هایشان خزیدند ...

*خدا کنه این مال قبل هجوم به خانه باشه ...

چون بعد هجوم به خانه،زهرا بدجور آسیب دید و اگر این باشه یعنی زهرا با تحمل درد زیاد هر شب میرفتن در خانه ی مهاجر و انصار رو میزده*

"و امیرالمومنین یَحمِلُنی" امیرالمومنین من رو سوار مرکب میکرد،در حالیکه "و معی الحسن و الحسین" حسن و حسین همراه من بودند"لیلاََ و نهاراََ  الی منازِلِهم"شبانه روز میرفتم در خونه هاشون ...*وای از اون زمان که سینه شکسته باشه،چه دردی کشیده مادر ما ... بمیرم برات مادر ...خدا کنه سقط محسن بعد این ماجرا باشه،و الا بانویی که بچه سقط کرده باشه ...*

"و معی الحسن والحسین  الی منازلهم و اُذَکِّرُ بالله و برسوله" اونا رو متذکر میشدم به خدا و رسولش

"اَن لا تَظلِمونا و لا تَغصِبونا "به ما ظلم کنید و حق ما رو غصب نکنید"حقَّ لی جعله الله لنا"حقی که خدای متعال برای ما گذاشته است"و یُجیبونی لیلاََ  و یَقعُدون عن نصرتنا نهارا" شب که میشد قول اجابت میدادند اما صبح دست از اجابت میکشیدند

"فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا" اینا کسایین که حطب جزل آوردن پشت درب خانه ی ما...

*شنیدید دیگه حطب جزل یا به معنی کنده ی درخته یا به معنی هیزم های خشک زیاده یا اسم یه هیزمیه که دو ویژگی داره:حرارت زیاد،دود کم.این همه حرارت  و کنده ی درخت و هیزم رو برای چی آوردن؟! برای سوزوندن یه در؟! خود حضرت زهرا میفرمایند:نخیر...*

" وَ أتَوا بِالنارِ"حطب جزل آوردن" لِیُحرِقُوهُ وَیُحرِقُونا"

که من و بچه هامو بسوزونن...

*میخواستن آدم سوزی راه بندازن...

هذه امة تصلی علیَّ؟! این امت بر من نماز بخونه؟!

حالا بریم سراغ وصیت های دیگه؟!

"یا اَبَاالْحَسَنِ لَمْ یبْقَ لِی اِلاّ رَمَقٌ مِنَ اَلْحَیاةِ وَ حَانَ زَمانُ الرَّحِیلِ وَالْوِداعِ فَاسْتَمِعْ کَلامِی فَاِنَّکَ لا تَسْمَعُ بَْعدَ ذلِکَ صَوْتَ فاطِمَةَ أبَداً "

نفسا آخرمو دارم میزنم،بشین صحبتامو گوش بده،دیگه صدای فاطمه رو نخواهی شنید ...

"اوُصیکَ یا اَبَاالْحَسَنِ اَنْ لا تَنْسَانِی وَ تَزُورَنی بَعدَ مَمَاتِی"

علی جان من که مردم من رو از یاد نبریا !!

به زیارت قبر من بیاییا !!

*علی جان میدونم بی کس و یار میشی،نری تو نخلستونا داد بزنیا،به زیارت قبر من بیا*

"اِذا اَنَا مِتُّ" علی جان! وقتی من مُردم،"فَتَوَلَّ اَنْتَ غُسْلِی"خودت مُتکفل غسل من بشو " وَ جَهِّزْنِی "خودت منو کفن کن،"وَ صَلِّ عَلَیَّ" خودت بر من نماز بخوان"وَ اَنْزِلْنِی قَبْرِی" خودت با دست خودت منو تو قبر بذار،"وَ ألْحِدْنِی "علی جان خودت لحد روم بچین،"وَ سَوِّ التُّرابَ عَلَیَّ" خودت خاک روم بریز علی جان،علی جان منو که دفن کردی"وَ اجْلِسْ عِنْدَ رَأسِی قَبالَةَ وَجْهِی"بشین بالا سرم مقابل صورتم "فَاَکْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ وَالدُّعَاءِ" بشین برام قرآن بخوان،دعا بخون"فَاِنَّها ساعَةٌ یحْتاجُ الْمیتُ فیها اِلی اُنْسِ الاَحْیاء"ِ علی جان تنهام نذاریا...

"وَ اَنَا اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ تَعَالی"علی جان تو را به خدا سپردم " وَ اُوصیکَ فِی وُلدی خَیراً"هوا بچه هامو داشته باش ...

"جَزاکَ اللهُ عَنِّی خَیّرَ الْجَزاءِ یابْنَ عَمِّ رَسولِ اللهِ اَوصیِکَ اَوَّلاً اَن تَتَزَوَّجَ بَعّدِی بِاِبْنَةِ اُخْتِی اَمَامَةَ فَاِنَّها تَکونُ لِوُلدِی مِثْلِی"بعد از من با خواهرزادم امامه ازدواج کن که با بچه هام مثل منه..." فَاِنَّ الرَّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساء"علی جان! اگر شبی رو اختصاص به همسرت دادیا یه شبم پیش بچه هام بمون ... بچه های من جز تو کسی رو ندارن،امام حسن ۸-۹سالشه ...

"انِّی اُوصیکَ اَنْ لایلِی غُسْلِی وَ کَفَنِی سِواکَ "

علی جان! وصیت میکنم کسی غیر از تو من رو غسل و کفن نکنه"وَ اِذا اَنَا مِتُّ فَادْفِنِّی لَیلاً وَ لا تُؤذِّنَّنَ بِی اَحَداً "علی جان احدی را خبر نکن"وَ لا تُؤذِنَنَّ بِی اَبَابَکْرِ وَ عُمَرَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ(ص) اَنْ لا یُصَلِّی عَلَیَّ اَبُوبَکْرٍ وَ لا عُمَرُ"به جان بابام پیغمبر اون دوتا به من نماز نخوانند ...

*حالا کیا زیر تابوت بیان؟*

"اِذا تَوَفَّیتُ لا تُعْلِمْ اِلاّ اُمَّ سَلَمَةَ وَ اُمَّ اُیمَنَ وَ فِضَّةَ وَ مِنَ الرِّجالِ اَبْنَی "حسن و حسین*اینا دستشون به تابوت نمیرسه*وَ الْعَبّاسَ وَ سَلْمانَ وَ عَمّاراً وَ المِقْدادُ وَ اَبّاذَرَ وَ حُذَیفَةَ "با خود علی هفت نفر"وَ لا تُدْفِنِّی اِلاّ لَیلاً وَ لا تُعْلِمْ قَبْرِی اَحَداً"شب دفنم کن و احدی از محل دفنم باخبر نشه"

*حالا وصیت به اَسماء بنت عُمیس*

"یا اَسماء اِذا انا متُّ غَسَّلینی انت و علی بن ابیطالب و لا تَدخُلین علیَّ اَحدا "تو و علی من رو غسل بدید و احدی داخل نشه واین پیرهنی که دختر طلحه برام سوغات آورده از تنم خارج نکنید"

*اصلا تصور نکنید که فقط صورت زهرا کبود شده،با اون هجوم دیگه از فاطمه بدنی نمونده،یه شبهی از زهرا مونده*

"اُوصِیکَ اَنْ لایشْهَدَ اَحَدٌ جِِنازَتِی مِنْ هؤلاءِ الَّذینَ ظَلَمونِی وَ اَخَذوا حَقِّی فَاِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسولِ اللهِ "

اونایی که بهم ظلم کردن تو تشییع جنازم نیان ...

 "وَ لا تَتْرُکْ اَنْ یصَلِّی عَلَی اَحَدٌ مِنْهُم"وَ لا مِنْ اَتْباعِهِمْ "وَ ادْفِنِّی فِی الَّیلِ اِذا هَدَأت الْعُیونُ وَ نَامَتِ الاَبْصارُ"

منُ شبانه دفن کن، زمانی که همه ی چشم ها در خوابه

وصیت دیگر:

"بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. هذا ما اَوْصَتْ بِهِ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسولِ اللهِ، اَوْصَتْ وَ هِیَ تَشْهَدُ اَنْ لا الهَ اِلاّ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لارَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللهَ یَبْعَثُ مَنْ فُی الْقبورِ،یا عَلِیُّ اَنَا فاطِمَةُ بَنتُ مُحَمَّدٍ(ص) زَوَّجْنَی اللهُ مَنْکَ لأکونَ لَکَ فِی الدُّنیا وَ الاخِرةِ"

یا علی! من فاطمه ام دختر محمد که خدا من را به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت با تو باشم

"اَنْتَ اَوْلی بِی مِنْ غَیْرِی"علی جان! تو سزاوارتر از من به دیگرانی

"حَنِّطْنی و غَسِّلْنِی و کَفِّنِّی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ" علی جان! شبانه حنوطم کن،شبانه غسلم کن،شبانه کفنم کن"

وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداََ "شبانه دفنم کن،احدی را خبر نکن"

*پیغمبر فرمود:من و علی ابوا هذه الاُمه،پس خدیجه و فاطمه سلام الله علیهما میشن مادرای ما،بچه شیعه ها ببینید مادرتون چی براتون فرستاده*

"وَ اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ و اقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ اِلی یَومِ الْقِیامَةِ"سلام منو به بچه هام تا روز قیامت برسون"

*ببین چه مادری داریم،دیگه مردم مدینه امشب راحت میشن،دیگه کسی نیست از گریه ش به تنگ بیاد،دیگه صدای زهرا از امشب تموم میشه،اما چه کردند ظرف این مدت"

اومدن در خونه امیرالمومنین فرمود:هر کاری خواستید کردید،برید بذارید من به وصیت پیغمبر عمل کنم،رفتن،مرتبه ی دوم با لحن شدید آمدن،این بار مادر ما رفت پشت،گفت:تا زهرا تو خونه ست،نمیذاره دست شما به علی برسه ... رفتن تو مسجد گفتن فاطمه حائل شد،با وقاحت و بی شرمی دومی ملعون گفت:برید،هر جوری شده علی رو بیارید،ما با زن ها کاری نداریم؛داره از در میاد بیرون؛برگشت مغیره سوال کرد از اونکه رفته جای پیغمبر نشسته؛اگر رفتیم فاطمه بین ما و علی حائل شد چی کار کنیم؟! گفت:برید هر جور شده علی رو بیارید ... اگر فاطمه حائل شد با هر چی دستتونه فاطمه رو بزنید"

.