نمایش جزئیات
روضه و توسل شهادت حضرت زهرا سلام الله _مرحوم آیت الله سیبویه رحمه الله علیه
گریه کن ای دیده بر احوال زار فاطمه
بر دل خونین و چشم اشکبار فاطمه
*بی بی جان برای شما گریه کنیم یا برای بچتون محسن شش ماهتون؟کار بی بی به اونجا رسید که صدا زد "یا فضه الیک خذینی" چه کنه بی بی؟ مادر که نداره مادر را صدا بکنه ....فرمود : فضه بیا به دادم برس،بلندم بکن،به خدا قسم بچمو کشتند ...شما سیدا نبودید بیاید زیر بغل مادر رو بگیرید ... فضه آمد بی بی رو بلند کرد به طرف حجره ؛ من نمیدونم بی بی به در حجره رسیده بود یا نه که بچه سقط شد ... همه بگید وامحسناه ... "و اذا الموعودة سُئلَت،بایِّ ذنب قتلت "امام زمان شما عزادار مادری خون گریه میکنی ...یابن الحسن ! دو ششماهه از شما کشته شده ....
یکی مدینه میان در و دیوار یکی ام عاشورا بر دست حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه ....این شعر رو در محضر عالم ربانی میرزای قمی نورالله مرقده خونده بودند اونقدر گریه کرده بود،غش کرده بود.
زبرق تیر چنان دست و پای خود گم کرد
که خواست گریه کند در عوض تبسم کرد
*من میگم کاشکی این تبسمم نکرده بود؛چرا؟! برای اینکه این تبسم بیشتر جگر حسین را آتش زده ...چرا تبسم کرد؟ میخواد بگه بابا، بابا، بابا تشکر میکنم بابا ... برادرا،عموها رفتن کشته شدن من که دست و پام تو قنداق بود ، بابا ممنونم بغلم کردی میدانم بردی ....علما نوشته اند : "فرجع حسین بطفل مذبوحا و دمه یجری علی صدرالحسین" کسی نبود این بچه را بگیره؟خود آقا این بچه را به طرف خیمه بردن در حالتی که خون گلو بر سینه ی آقا جاری بوده ...*
بیا بستان که برد ازدرد،به روی دست من خوابش
بیا بستان که غیر از من نکرده این چو پیغمبر
به یک ساعت دو قربانی،یکی اکبر یکی اصغر
بیا بستان که افتادست نوا مرغ خوش الحانت
بیا بستان نخواهد زد دگر ناخن به پستانت
اینجا امام حسین با خدا مناجات کرده،*یا رب بلا تدرکنی وحیدا قد اکثروا العصیان والجحودا.*خدایا من تنها شدم، عباسم رفت ، بچمم رفت* ...
چون که تو خواسته ای باد فدای ره تو
سر من پیکر من اکبر من اصغر من
.