نمایش جزئیات
توسل جانسوز شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ حاج سید مجید بنی فاطمه
زندگی ما خزونه
علتِ گریه هامُ کی میدونه
اون غمی که دلامونُ سوزونده
مصیبتِ یه مادر جوونه
تو سرخیِ سپیده دیدی یا نه؟
مادرِ قد خمیده دیدی یا نه؟
شنیدی از مزارِ بی نشونه
اون که کسی ندیده دیدی یا نه؟
هر آدمی دلش میگیره میره پیش مادرش
دلم گرفته که مزارشم ندیدم آخرش
حرم نداره .. چه سخته باورش
اونی که مارو میکُشه همیشه
رازِ یه دیوار و در و آتیشه
تو اون شلوغی و تو اون هیاهو
میخوام بگم چی شد ولی نمیشه
بعد تموم ضربه ها دَر افتاد
مادرمون از نفس آخر افتاد
روضۀ امشبم همین یه خطِ
جلو چشایِ بابا مادر افتاد
مگه ندیدینش چه غرقِ زخم شده همه تنش
میون شعله ها یه چیزاییِ سخته گفتنش
همین که محسنُ چجوری کشتنش
*همه رو کنار زد .. دید علی رو دارن میبرن .. گفت مگه زهرا مرده باشه علی رو پابرهنه میبرن .. دید چهل نفر دارن علی رو میکشن دست انداخت کمربندِ علی رو گرفت .. چنان کشید چهل مردِ جنگی رو زمین افتادن .. چهل نفر رو زمین افتادن نامرد دومی کم آورد دید یه زنی که پهلو شکسته اس هر جوریه اومده از علی داره حمایت میکنه .. حالا مردای جنگیِ منو خراب میکنی وسطِ مردم .. گفت الان یه کاری میکنم ... یه وقت دیدن وسط جمعیت نگاه کرد صدا زد قنفذ بیا ... گفت امیر چه کنم ؟.. گفت یه کاری کن دیگه قدم از قدم برنداره .. غلافُ با شمشیر بالا آورد اینقدر به بازویِ مادر زد .. اینقدر زد .. اسماءمی گفت من آب میریختم دیدم علی دست از غسل کشید هی میگه زهرا ..چی شده آقا داد میزنی فرمودی بچه ها آروم گریه کنن .. فرمود دستم رسید به بازویِ ورم کردۀ زهرا .. وای مادر ...
.