نمایش جزئیات

روضه شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی حسین سیب سرخی

روضه شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی حسین سیب سرخی

با رفتنت خالی مکن دور و برم را

پاشیده تر از این مگردان لشگرم را

ای نیمه ی مجروحِ من،ای کاش با تو

در خاک بگذارند نیمِ دیگرم را

بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت

از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را

باور نمی کردم که روزی پیش چشمم

از پا بیندازد غلافی همسرم را

تو بینِ آتش رفتی و من گُر گرفتم

حالا بیا و جمع کن خاکسترم را

هرشب حسن در خواب می گوید:مغیره

دست از سرش بردار کُشتی مادرم را

دیروز اگر در پیشِ طفلانم حرم سوخت

فردا بسوزانند با طفلان حرم را

*صَلَّ اللهُ عَلَی العُریان، صَلَّ اللهُ عَلَی العَطشان....*

از کربلا دیشب صدایی را شنیدم

انگار طفلی گفت: عمه! معجرم را...

شاعر محسن عرب خالقی

همینکه درد زِ چشمِ تو خواب می گیرد

تمامِ جانِ مرا اضطراب می گیرد

بیا به همسرِ خود لحظه ای تبسم کن

دلم از این همه حالِ خراب می گیرد

گشوده دخترِ تو آیه هایِ قرآن را

نشسته رویِ سرِ خود کتاب می گیرد

عوض شده است در این خانه کارها امشب

حسین پیشِ لَبَت ظرفِ آب می گیرد

مواظب نَفَسَت باش ای ترک خورده

یواشتر که تنت را عذاب می گیرد

خدا کند که نبینند پهلوانی را

که آستین رویِ ردِ طناب می گیرد

سلام می کند،اما علی از این مردم

فقط زِ خنده یِ قنفذ جواب می گیرد

ببین به خاکِ سیاهم نشاند آن نامرد

که خانومم به رُخِ خود نقاب می گیرد

کسی به سینه ی دیوار و در فِشارت داد

شبیه آنکه زِ گلها گُلاب می گیرد

سه تا کفن به رویِ دستِ زینب و غش کرد

به طفل حق بده این روضه تاب می گیرد

حسین بی کفن و تو به شام می آیی

و بند بندِ تو را التهاب می گیرد

تمامِ دُخترکانت گرسنه اند اما

خرابه را همه بوی کباب می گیرد

همانکه تَرکه ی او می خورَد به طشتِ طلا

نشسته پیش حسینت شراب می گیرد

صدای چوب بلند و صدای نامحرم

میان دست، سرش را رُباب می گیرد

 شاعرحسن لطفی

.