نمایش جزئیات
حاج محمود كریمی- سینه زنی(شور) حضرت معصومه سلام الله علیها
یه دنیا حسرت اومد میون این سینه ام دیگه امیدی نیست تو رو ببینم غم عشقت من و مجنون كرد غم ِ دوریت دلم و خون كرد حسرت دیدار تو خواهر و سر گردون كرد حالا با این بی سامونی با غم ِ این سر گردونی من دیگه دارم می میرم توی ِ رؤیا و دل تنگی دوباره دستات و داداش توی ِ آغوشم می گیرم وای رضا جان،داداش،بیا،بیا،بیا داداش برا دوریت بمیره معصومه دیگه حلالم كن كارم تمومه وقتی دیشب خواب تو دیدم روی ِ ماه ِ تو رو بوسیدم گفتی پیشم می مونی وقتی دارم جون میدم دیگه كارم اشك و آهه دستم ازدنیا كوتاهه مثل بارون گریونم من مادرم اومد دنبالم عمه اومد استقبالم چشم براهت می مونم من وای رضا جان،داداش،بیا،بیا،بیا می سوزم از عشق و می سوزم از این تب حالا می فهم چی كشیده زینب چی دیده زینب مثل توفان می زد پر و بال وقتی رسید كنار ِ گودال تك و تنها رفت از هوش جلوی چشمای ِ خواهر پیكر ِ و عریان و بی سر كشته ِ عطشان ِ زینب امشب عالم دَم می گیره یا حسین یابن الفاطمه جان ِ زینب،جان ِزینب وای حسین،وای حسین...
.