نمایش جزئیات
سینه زنی سنگین_حضرت معصومه سلام الله علیها_سید مهدی میرداماد
یک ساله از تو دورم و بی یاورم تنهایی سخته مهربون برادرم۲ از این جدایی خواهرت جون به لبه شاید رسیده لحظه های آخرم۲ بی تو ببین دق کردم از دلواپسی محنت کشیدم شب و روز از بی کسی طاقت نداشتم بمونم تو مدینه نمونده بعد تو برام هم نفسی (سرت سلامت، دارم میرم بدون تو عزیز برادر سلام میدم از طرفت محضر مادر دعایی کن آروم بشم این دم آخر)۲ حالا یه بغض سنگینه توی صدام اگر چه که ندیدنت سخته برام خداروشکر ندیدم اینجا سرتو به روی نیزه بزنند جلو چشام خداروشکر ندیده اینجا خواهرت۲ جای سم اسبا رو روی پیکرت میسوزونه دلم رو حتی فکرشم سخته ببینم خنجرو من ... *همینو بگمو عزیزان دلم فیض بدن...یه خواهر از مدینه تا خراسان اجل مهلتش نداد،نرسید؛راه طولانی بود از مدینه تا خراسان...اما یه خواهر از مدینه نه!از خیمه گاه تا قتلگاه هی به سر و سینه میزد ...هی میگفت:وامحمداه ... واحسیناه ...حسین* .