نمایش جزئیات
روضه و ذکر توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها _ به نفسِ حاج حیدر خمسه
خوب شد این دم آخر گره بر کار نخورد خوب شد کار تو به مردم بی عار نخورد خوب شد میخ به پیراهنِ تو گیر نکرد گل بی خار به گلبرگِ شما خار نخورد گرچه پشتِ در این خانه شلوغ است ولی بی هوا صورتِ تو بر در و دیوار نخورد ... خوب شد دور و بر تو همه از سادات اند چشم ناپاک به این قافله یک بار نخورد بد به دل راه نده شأن تو را می دانیم اصلا اینجا که مسیرت سر بازار نخورد دم دروازه در آن فاصله بلوا که نشد بین بازار النگوی تو پیدا که نشد … شاعر : یاسین قاسمی تو کس و کار منی ، شمر جلودار شده ... *حالا بزار روضه بگم شما هم بلند بلند برا این خانم گریه کنی ... همه مردم جمع شدن ، سادات ، همه مستاصل ، چی می خواد بشه ؟.. یه وقت دیدن دو تا سوار اومد خیالشون راحت شد بدن رو با احترام دفن کردن . این یه دونه . یه جا هم مردم مستاصل ، این همه بدن رو زمین ، اینا کی ان ؟ بگم ؟ ... سه روز از عاشورا گذشته بود ، طائفۀ بنی اسد اومدن کربلا دیدن بدن ها رو نمی شناسند ... یه وقت دیدن یه سوار داره میاد ... امامِ سجادِ ... اومدن جلو .. آقا .. شما اینا رو می شناسید ؟ گفت آره .. اومد جلو .. اون حبیبِ ... اون ظهیرِ ... اون علی اکبرِ ... یه وقت دیدن شروع کرد خودشو زدن ... آقا چی شد ؟ ... گفت اون بدن رو می بینید که پاره پاره ست ... لباسشم بردن ... سر هم نداره ... اون بدنِ بابامِ حسینِ ....* .