نمایش جزئیات

روضه و ذکر توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها _ به نفسِ سیدرضا نریمانی

روضه و ذکر توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها _ به نفسِ سیدرضا نریمانی

*شبِ شهادت بی بی حضرت معصومه سلام الله علیهاست...*

بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند

از من تمام روزگارم را گرفتند

از این جدایی جان من بر لب رسیده

هستیِ من تاب و قرارم را گرفتند

انگار قسمت نیست وصل ما دوباره

در ساوه شوق بی شمارم را گرفتند

*اما داداش!...امام رضا!...*

اما خیالت تخت هر جایی رسیدم

خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتند

حالم بد است اما خدا را شکر در قم

با مهربانی حالِ زارم را گرفتند

با احترام و عزت و شوکت کمی از

این بارِ غم‌ هایی که دارم را گرفتند

حتی زمانِ پر زدن از این قبیله

مردم همه دورِ مزارم را گرفتند

*اما دیگه کنایه بسه،روضه ی تو لفافه بسه.....*

در شام اما خواهری مضطر چنین گفت :

یا رب ببین دار و ندارم را گرفتند

بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است

وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند

نیمی ز معجر سوخت … نیمی را کشیدند

اصلاً تمام اعتبارم را گرفتند

در گوش من مانده صدای ذوالجناحش

می‌گفت : با نیزه ، سوارم را گرفتند

شاعر:محمدجواد شیرازی

 سرش رو اشقیا می بُرَّن

چقدر بی حیا می بُرَّن

بمیرم از قفا می بُرَّن

پیشِ چشم زهرا می بُرَّن

شکسته شد سبویِ ارباب

وقتی نشسته رویِ ارباب

تو پنجه هاشِ مویِ ارباب

دشنه رو زد گلویِ ارباب

دریایِ خونِ گودال

حسینِ کُشونِ گودال

نشسته رویِ زانو

مادر میونِ گودال

غرقِ خونِ گلوش می کردن

با لگد پشت و روش می کردن

عوضِ پیروهن نامردا

تنش رو نیزه پوش می کردن

شد قطعه قطعه جونِ ارباب

همدمِ خاک و خونِ ارباب

میاد به زیر نعلِ اسب ها

صدایِ استخونِ ارباب

یکی به پهلو می زد

یکی به بازو می زد

حالا برای غارت

سنان به شمر رو می زد

اَما فیکُم مُسلِم

مگه بینتون مسلمونی نیست

اَما فیکُم مُسلِم

بخدا این رسمِ مهمونی نیست

چه بی هوا زدنت

چه بی حیا زدنت

زدن و باز خندیدن

به دست و پا زدنت

اَما فیکُم مُسلِم

ای حسین.....

.