نمایش جزئیات
واگویه خوانی و توسل به امام زمان روحی له الفدا _ استاد حاج منصور ارضی
خوشا چشمی که با آن، امامم را ببینم
خوشا عمری که با جان، امامم را ببینم
خوشا دردی که درمان شد از نازِ طبیبان
خوشا هجری که در آن امامم را ببینم
خوشا لحظه به لحظه کنم بر دوست عرضه
دلم را تا چو خوبان امامم را ببینم
خوشا در صبحِ صادق به آن قرآن ناطق
شوم یک لحظه مهمان، امامم را ببینم
خوشا پایِ رکابش کنم مولا خطابش
چو گویم پاسخم جان، امامم را ببینم
به احوالِ خدایی به رسم آشنایی
خوشا وقتی که خندان، امامم را ببینم
چه زیبا میشود که سحرها در میانِ
نوای صوت قرآن امامم را ببینم
به هر حالِ بکائی به لب دارم دعایی
که من هم چون شهیدان امامم را ببینم
شود جانم فدایش، سرم قربانِ پایش
که من با کام عطشانم، امامم را ببینم
*پرسیدن از آن مردِ بزرگ ، چی شد که هر روز خدمتِ امام زمان میرسی؟! امتناع کرد از پاسخ ، اصرار فراوان کردن .. گفت شبی در عالم رویا متوسل به پیغمبر شدم و حضرتُ دیدم .. عرض کردم اقاجان من میخوام آقام رو ببینم ، چه راهی داره؟!..فرمود صبح و شب برا حسین گریه کن ..*
دمی که غرقِ غم هاست میانِ روضه زیباست
که من با چشم گریانم امامم را ببینم
شوم محرم به رویش نشینم روبرویش
پریشان روضه خوانا امامم را ببینم
به وقتِ نوحه خوانی چنان آه و فغانی
کنم کز لطفِ رحمان، امامم را ببینم
به آه و اشکِ خونین ، به سَبُّ لعنُ نفرین
نثارِ نیزه داران امامم را ببینم
چو با احوالِ مضطر بگرید بهرِ معجر
بمیرم بهرِ جانان امامم را ببینم