نمایش جزئیات

تــــــــــسلای دلش آغوش زینب

تــــــــــسلای دلش آغوش زینب

تــــــــــسلای دلش آغوش زینب

عـصای فـاطمه شد دوش زینب

چو خوابد زینبش، گردد شب تار

بگیرد فاطمه یــــــاری ز دیوار

بـــــه شبها گیرد او دستی به پهلو

رود آهسته تــــــــا در را کند بو

چــه بویی دارد این درب شکسته

که زهرا پشت در گریان نشسته

گـــــمانم بوی محسن دارد این در

هـــــمان شش ماهه نشکفته پرپر