نمایش جزئیات

خدا ای خدا، لحظه های آخرمه

خدا ای خدا، لحظه های آخرمه

خدا ای خدا، لحظه های آخرمه

سایه ی عجل ،دیگه بالای سرمه

دارم میمیرم،زخمی تو بستراُفتادم

ولی قاتلم ،غریبی ِ شوهرمه

راهی نمونده پیش پام،می خوام دیگه برم سفر

چیزی نداشت دنیا برام،جز ماتم و خون ِ جگر

می خوام برم پیش بابام،شكایت از دنیا كنم

می خوام بگم چی كشیدم،تا عقده از دل وا كنم

من جوان بودم،مهربان بودم با تموم این مردم مدینه

خدا ای خدا ،مرگم و زودتر برسون

می خوام بپرم ،من دیگه از این آشیون

كبوترمُ شكسته بال و پر من

خدا یاری كن ،برم  به سوی آسمون

خدا خودش تو آسمون،از غم من خبر داره

می دونه كه آتیش برا ،یه گل چقدر ضرر داره

***********

آتش بر آشیانه ی مرغی نمی زنند

گیرم كه خانه،خانه ی خیر النساء نبود

آتش بر آشیانه ی مرغی نمی زنند

گیرم كه  خیمه،خیمه ی آل عبا نبود

لب تشنه كی كُشند، كسی را كنار آب

گیرم حسین ،سبط رسول خدا نبود