نمایش جزئیات

مناجات و مدح حضرت بقیه الله الاعظم حضرت زهرا سلام الله علیها حاج حسین سازور

مناجات و مدح حضرت بقیه الله الاعظم حضرت زهرا سلام الله علیها حاج حسین سازور

جوانیم شده رنگ خزان زهجرانت
به وصل روی تو عاشق بهار دارد و بس
مزن به رویم اگر دست من شده خالی
مکن گله ، غلامم ، شعار دارد و بس
اگر زمانه به طعنه ردم کند غم نیست
که نوکرت دو جهان با تو کار دارد و بس
کرم نما و قدم رنج کن در این دل ما
که باغ ما دو روان چشمه سار دارد و بس
تمام هستی من ، مایه سوز عشق تو شد
ولی دوباره هوای قمار دارد و بس ....
برد با ماست،اگر جان به تو بازنده شویم
دگر به آیینه ی دل تو را نمی بینم
که صحن آیینه ، گرد و غبار دارد وبس
خدا بدون رضایت مرا نمی خواهد
گدا به نام کریم اعتبار دارد و بس
زمین کرببلا وعده گاه نوکر هاست
که در حریم حسین دل قرار دارد و بس
مظهر توحیدی و پیدا و پنهان منی
انتهای خواهش و اوج تقاضای منی
*بی بی جان*
سائله دست بفرماهای امروز توام
اعتبار سربلندی های فردای منی
آنچه تسکین میدهدجان مرا یافاطمه ست
من همان رود پر از موجم تو دریای منی
لیله القدری،کسی هرگز نمی فهمد تو را
هرچه هم بالا بیایم باز ، بالای منی
درمیان سجده هابهتر تو را حس می کنم
بس که تو رنگ خداداد منی
*بی بی جانم ... بی بی جانم .... *
توهمین که ردشدی ازکوچه ی تاریک شهر
با غبار چادرت انا هدینای منی.....
*فردا قیامت همه مومنین زیر چادر تو جمع میشن... فردا قیامت معلوم میشه یه نخ چادرت ، چه قیامتی به پا میکنه زهرا جان .... کدوم چادر؟؟ سلمان میگه زهرای مرضیه رو دیدم ، میان صحن خانه به نماز ایستاده بود
نگاه کردم دیدم دوازده وصله به چادر بی بی ست .... عجب چادری داری خانم ....*