نمایش جزئیات
زمزمه و روضه جانسوز_ویژه فاطمیه_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها _سید رضا نریمانی
بیا تا یک گل عشقی بکاریم اونم حالا که یک ، توراهی داریم
*من آروم میخونم ... امام صادق فرمود برای مادر ما فاطمه بلند بلند گریه کنید ...*
بیا تا یک گل عشقی بکاریم اونم حالا که یک توراهی داریم
حالا که هم حسن هست هم حسینم بیا تا اسمشو محسن بذاریم
حالا که دل زِ هر غصه بِکَندیم بیا به روی همدیگه بخندیم
بیا تا هرکی غیر از شادی در زد درِ این خونه رو به روش ببندیم
ولی یک روز تموم میشه خوشیمون جلوی خونمون هیزم میارن
علی رو واسه بیعت به مسجد برای عبرت مردم میارن
*میخوام آروم گریه کنی ... صدای من به گوشت برسه ... چی میخوای بگی امشب ...*
دلت میسوزه از تنهایی من دلم میسوزه از تنهایی تو
میدونم خوب نمیتونی ببینی بمیرم کم شده بینایی تو
غم تو دیگه زهرا کرده پیرم الهی تو نمیری ، من بمیرم
همش تو حسرت اینم نشد که قلافو آخر از دستش بگیرم
*داد میزنی بگم یا نه ....*
*** الهی هیشکی زندگیش نیفته جلوی چشم قوم و خویش نیفته
الهی صدتا مرد آتیش بگیرن ولی یک زن توی آتیش نیفته
*یا زهرا .....*
کسی برای تسلیت نیومد کسی اینجا به این نیت نیومد
اگه خودم ندیده بودم اینو میگفتم هیچی جمعیت نیومد
*امیرالمؤمنین داره میگه ها ... *
*** ولی یک جمعیت ریختند تو خونه به هم دوختند زمین و زمونه
حسن زانوی غم بغل گرفته حسین داره به زیر لب میخونه
*(چی داره میگه؟! )*
فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد به طفلی رخت ماتم در برم کرد
الهی بشکنه دست مغیره میان کوچه ها بی مادرم کرد
*ناله خودتو خرج کن برا مادرت ... یا زهرا ...*