نمایش جزئیات

سیدمجید بنی فاطمه(شور _سینه زنی حضرت زهرا سلام الله)

سیدمجید بنی فاطمه(شور _سینه زنی حضرت زهرا سلام الله)

ابریه هوای چشمام،با غمی که ناتمومه رودلم مونده یه حرفی،عمریه بغض گلومه مادرماحرم نداره،حتی یه زائرم نداره2 آخه چه جوری میشه آروم بگیرم حق بده بی قراری کنم آخه نمی شه کاری کنم حق بده از این داغ غربت بمیرم پس کی میشه که ،روزگار با دردای دلم بسازه (پس کی میشه که،پسرت بیاد برات حرم بسازه)2 همه عاشقا رسیدن ،همه ی دلای خسته برانوکرا دعا کن با همون دست شکسته تویی که سایه ی سرمی،مگه نگفتی مادرمی حالا که من اوفتادم دستامو بگیر حالا که رو سیا اومدم می بینی بی پناه اومدم عمرمو از دست دادم ،دستامو بگیر محتاج توام،همه خواهشم دعای خیر شماست محتاج توام ،مگه من کیو دارم به غیر شما محتاج توام ،محتاج توام نوکر خوبی نبودم ،خودمم می دونم آقا ولی من هرکی که باشم پای تو می مونم آقا دم غروب می گیره دلم نگو حرم که می گیره دلم همه رفیقام رفتن من موندم و آه به جون هر چی مرده قسم اگه به کربلا برسم برا تو میمیرم تنها با یه نگاه می بینی آقا شده گریه کار نوکرت شب و روز می بینی آقا،چقدر حرم نرفته مونده هنوز...........

.