نمایش جزئیات

سینه زنی زمینه جانسوز _ ویژۀ شهادت حضرتِ زهرا سلام الله علیها _ کربلایی محمد حسین حدادیان

سینه زنی زمینه جانسوز _ ویژۀ شهادت حضرتِ زهرا سلام الله علیها  _ کربلایی محمد حسین حدادیان

(آسمون تاریکه...کوچمون باریکه ۲ میگیره دستامو... بی حیا نزدیکه)۲ من روضه خون مادرم من پسر بزرگترم بین کوچه ها شکست غرورِ علی پرورم نمیزنن به خدا کبوترو نمیزنن گل یاس حیدرو نمیزنن جلو بچه مادرو......

مگه دست بر میداشت؟ مادرم افتاد...زد چقدر بهم برخورد سر مادرم داد زد۲ من گریه میکنم...زیاد که دیگه  به یادم نیاد مادرمو زد بی هوا خدا برا هیچ کس نخواد نمیزنن نفس پیمبرو نمیزنن یه شکسته پیکرو نمیزنن جلو بچه مادرو......

*الهی خدا برا هیچ بچه ای نیاره مادرش جلو چشمش زمین بخوره... شدت ضربه چنان بود که مادر افتاد...*

مادرم از اون روز دیگه تار میبینه روضه ها مکشوفه روضه ها سنگینه۲ من بعد اون روزا حالا ناله ها میزنم برا روضه ای که مادرم گفته  برام از کربلا نمیزنن یه سه ساله دخترو نمیزنن بچه های حیدرو نمیزنن به خدا  یه خواهرو

یه روز میبینی از آبله هام میگم به بابام یه روز میبینی از ابر چشام میگم به بابام کشیدی منو تو بازار شام میگم به بابام میگم به بابام چه جوری رسیدی میگم به بابام موهامو کشیدی یه روز می بینی با بغض گلوم میگم به عموم کشیدی گوشم رو بین هجوم میگم به عموم با چوب رو لبام زدی روبروم میگم به عموم میگم به عموم که معجرو بُرد میگم به عموم  یتیم گیر آورد نخور جلو چشم بچه ها آب می بینه رباب سر علی و نبند با طناب می بینه رباب سرش رو نیار تو بزم شراب می بینه رباب لالایی علی...لالایی علی...لای لای...

دو دستم رو زیر آب بردم

*رباب داره میگه ها...*

پسرم...حلالم کن نبودی آب خوردم

*دل شب دید یه صدا ناله ای داره میاد...دید رباب داره گریه میکنه... بی بی همون یه لقمه غذا که خوردم سینه هام شیر آورده ولی دیگه شیرخوار ندارم...*

.