سینه زنی شور _شهادت حضرتِ زهرا سلام الله علیها _ کربلایی حسین سیب سرخی

آخه تا کی بشینم و خدا خدا کنم

نمی تونم دلم رو از دلت جدا کنم

جای دست عدو پاک شده ازصورت تو

آخه اجازه دادی باز بهت نگاه کنم

پا میشی با این حال کار خونه می کنی

می شینی موی زینبو شونه کنی

اگرچه شده خاکی و پر گرد و غبار

می مونه چادرت برای زینب یادگار

این مردم نامردن آه

بد با ما تا کردن آه

تو که رفتی از این خونه یهو دلم گرفته

تو که رفتی تموم خونه مون رو غم گرفته

خدا نگذره از اون که تو رو ازم گرفته

نباشی تموم میشه تمام دلخوشیام

عزیزم به عشق کی دیگه خونه بیام

امیدم نباشی به کی من تکیه کنم

بهم حق بده واسه بچه هات گریه کنم

رفتی من جا موندم آه

خیلی تنها موندم آه

بیا تا با همیم گریه کنیم برا حسین

چه بلایی میاد سرش تو کربلا حسین

همون دم که تو پای قتلگاه غش می کنی

میره با دست شمر سرش رو نیزه ها حسین

می بینی با مشعل می ریزن تو خیمه ها

می بینی داره می سوزه موی بچه ها

بمیرم سه ساله رو با شلاق می زنن

میره گوشواره رو از توی گوشش می کنن

ذکر روی لب ها آه

وا اماه وا اماه آه

آرزومه یه شب زاری کنم تو کربلا

فاطمیه عزاداری کنم تو کربلا

یا بمیرم برات یا خودمو زخمی کنم

خلاصه برا تو کاری کنم تو کربلا

چی میشه بمیرم پای قتلگاه تو

یا آخر شهید شم آقا جون تو راه تو

همین اشک برا قبر و قیامتم بسه

می دونم که فقط حسین به دادم می رسه

کربلا کربلا آه

اللهم ارزقنا آه

اگرچه کاهم از آتش إبا نخواهم کرد نماز سوختنم را قضا نخواهم کرد

بدون مهر تو خورشید را نمی خواهم بدون نام تو حتی دعا نخواهم کرد

به کیمیاگری چشم فضه ات سوگند که غیر خاک تو را توتیا نخواهم کرد

در آن مقام که مادر گریزد از فرزند بگو که نوکر خود را رها نخواهم کرد .