نمایش جزئیات

سایه ی مادر

سایه ی مادر

الهی هیچ کسی تو این زمونه

بدون سایه ی مادر نمونه

مادرم رفته و یتیم شدم من

سخته بی مادری خدا میدونه

بدون مادر خونه تاریک وسرده

مادرم رفته دیگه بر نمیگرده

دل ما از این غصه پر اندوه و درده

بابام چه خون جگره

نگاش همش به دره

چه بی صدا داره میسوزه

میگه با دیده ی تر امون ز آتیش در

نگاش و به در میدوزه

وای مادرم وای مادرم

وای مادر قامت کمونم

ای پرستوی من خدا نگهدار

گل خوشبوی من خدا نگهدار

بعد تو غصه و تموم غمها

آمده سوی من خدا نگهدار

فاتح خیبر گر چه بوده و هستم

دیدی آخر از داغت ازپا نشستم

ای همه بود و هستم رفتی زدستم

اگر که خون جگرم نمیره از نظرم

ذکر رکوعت و سجودم

به وقت دادن غسل دیدم با دیده ی تر

صورت نیلی و کبودت

وای مادرم وای مادرم

وای مادر قامت کمونم