نمایش جزئیات

دیدی كه آخر هر دومون به پای هم پیر شدیم-حسین سیب سرخی

دیدی كه آخر هر دومون به پای هم پیر شدیم-حسین سیب سرخی

دیدی كه آخر هر دومون به پای هم پیر شدیم

چیزی هنوز نگذشته بود از زندگی سیر شدیم

یعنی میشه یه روز بیاد خدای من

تو خونه مون بازم بگو بخند بشه

ولی دیدم یه جور زدند فاطمه رو

اگه بخواد هم نتونه بلند بشه

گریه نكن با اشكت آبم میكنی

انگار تو هم داری جوابم میكنی

تنها نرو خونه خرابم میكنی

اون ضربه ی مشت، عاقبت كارشو كرد

همسرمو كشت،دنیارو تیر كرد برام

كوثرمو كشت، دارو ندارمو گرفت،پسرمو كشت

آه و واویلا زهرای من زهرای من

آخه چه جوری ببینم تو دست به پهلو بگیری

میخوای دم آخری هم از شوهرت رو بگیری

این همه گفتم كه بذار خودم برم به پشت در

با من كه كاری ندارن

گفتی كه تا فاطمه هست غصه نخور

هر چی باشن با زن كه كاری ندارن

ولی چه سود صورت ماهت شد كبود

می دیدمت میون آتیش توی دود

میزدنت این قوم بدتر از یهود

از رو نرفتن چهل نفر اومدن و

 او رو گرفتن

اومدن انتقام خیبر و گرفتن

راحت شدند امید حیدرو گرفتن

آه و واویلا زهرای من زهرای من

داری میری بدون من شدی رفیق نیمه راه

باشه ولی قرارمون دم غروب تو قتلگاه

اون لحظه ای كه آرزومونه فقط

یكی به داد دل زینب برسه

بازم باید گریه كنی نفس نفس

بازم باید داد بزنم دیگه بسه

ناموس من دوباره سیلی میخوره

یكی میاد انگار دلش از ما پره

 خنجرشو میكشه و نمیبره

آشفته ای وای ،از روی نی حسین سرش

میفته ای وای، یكی به جون پیكرش

میفته ای وای، چشم كسی به دخترش

آه و واویلا غریب مادر یا حسین

.