نمایش جزئیات

پُر ِ رمز و راز، تو راز و نیاز- كربلایی جواد مقدم

پُر ِ رمز و راز، تو راز و نیاز- كربلایی جواد مقدم

پُر ِ رمز و راز، تو راز و نیاز

دیدم اشك می ریزی، توُ وقت نماز

توُ حال قنوت، شكستی سكوت

خدا رو قسم دادی انگاری باز

دعا كردی از دار دنیا بری

 دعا كردی از شهر غم ها بری

منو هر جا میری ببر با خودت

می خوام از تو مادر كه تنها نری

یتیمم نكن سخته بی مادری

داری میری در،عین ناباوری

همه دلخوشی هامو با رفتنت

بری مادر از خونه مون می بری

مرو مادرم جان حیدر نرو

مرو مادرم جان زینب مرو

بمیرم برات،برا غصه هات

كه عجل وفاتی نشسته رو لبات

تو موقع كار، میشی بی قرار

نمی تونی وایسی چرا روی پات

می لرزه چرا دست وپات مادرم

شده كاسی ی خون چشات مادرم

تو كار ِت گذشته دیگه از دعا

می خونم آخه از نگات مادرم

تو داری می ریزی تو سینه ات غمو

غمت می سوزونه همه عالمو

یه لحظه چشام زخم بازوتو دید

بین مادرم حال و احوالمو

یتیمم نكن سخته بی مادری

داری میری در،عین ناباوری

همه دلخوشی هامو با رفتنت

بری مادر از خونه مون می بری

مرو مادرم جان حیدر نرو

مرو مادرم جان زینب مرو

دلت آسمون،غمت بی امون

همه جونت ای وای شده غرق خون

خمیده قدت،كی این طور زدت

كه دور از چش ِ ما می گیری زبون

 می بینم چشاتو كه بارونیه

چرا پهلو و گوش تو خونیه

فشار و لگد بین دیوار و در

نشونهَ ش همین ضعف و بی جونیه

بذار بغض روی لبت وا بشه

مگه داغ محسن فراموش میشه

چی به روزت اومد پشت در

رو موهات كه خاكستر آتیشه

دعا كردی از دار دنیا بری

دعا كردی از شهر غم ها بری

منو هر جا میری ببر با خودت

 می خوام از تو مادر كه تنها نری

یتیمم نكن سخته بی مادری

داری میری در،عین ناباوری

همه دلخوشی هامو با رفتنت

بری مادر از خونه مون می بری

مرو مادرم جان حیدر نرو

مرو مادرم جان زینب مرو

.