نمایش جزئیات

سینه زنی واحد_حضرت زهرا سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه

سینه زنی واحد_حضرت زهرا سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه

خون جگر افتاده بود پشت درب خانه زهرا در خطر افتاده بود بار دیگر راه شب آه سمت خانه مردی سحر افتاده بود لرزه بر عرش خدا از نفس هم دختر خیر البشر افتاده بود خانه را آتش زدن خانه در کام هجومی بی خبر افتاده بود خانه ی آتش زده در حصار مردمانی خیره سر افتاده بود بی هوا در باز شد سمت پهلو راه میخ شعله ور افتاده بود فاطمه روی زمین رد پای یک نفر هم روی در افتاده بود دید چشم آسمان یک نفر را میبرند و یک نفر افتاده بود مرتضی را می برند همسر مجروح او هم بی سپر افتاده بود فاطمه گر چه زن ست پشت در انگار که مرد ِ خطر افتاده بود سال ها از حادثه طی شد اما زخم کاری بر جگر افتاده بود باز هم تکرار شد اتفاقی ِ مدینه بیشتر افتاده بود لیک با این فرق که جای مشتی پر به روی خاک سر افتاده بود قتلگاه هست و حسین زیردست وپای قومی کورو کر افتاده بود جان به تن دارد ولی او به جانش نیزه و تیر و تبر افتاده بود پیرهن دست کسی خاتمش هم دست نامردی دگر افتاده بود

.