نمایش جزئیات
روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها _ حاج حنیف طاهری
دیده بگشا من علیِ بی کسم گوشۀ چشمی زِ تو باشد بَسَم پر شکسته این چنین پرپر نزن تازیانه بر دلِ حیدر نزن .. جانِ زهرا روزِ من را شب مکن چادرت را بر سرِ زینب مکن میروی ای بحرِ عصمت را عروس جایِ من لب هایِ محسن را ببوس فردا که محسنم سرِ زانویِ من نشست باید زِ هجرِ زینب خود دیده تر کنم مادر مظهر محبت و عاطفه ست .. تو بدترین حال حواسش به بچه هاش هست .. دید ینبیه جوری دار گریه میکنه حسین یه جوری داره اشک میریزه ، دید قبلِ رفتن باید اینا رو آروم کنه .. حسینُ صدا زد ، مادر :.. من قول میدهم که بیایم به قتلگاه خود را به پیشِ سنگِ شقاوت سپر کنم من قول میدهم که بیایم دمِ تنور شب را کنارِ مویِ سپیده تو سر کنم عمرمونُ پایِ روضه ها و گریه بر حضرتِ سیدالشهدا و پا منبرا گذروندیم .. سینه زدیم و گریه کردیم .. یکی دو خط و التماسِ دعا .. اومد درِ تنورُ زنِ خولی برداشت دید یه خانمی این سرُ برداشته رو دامنش گذاشته .. فاطمه اومد دید سر رو خاکسترِ تنورِ صدا زد علی ای سر مگر مادر نداری .