نمایش جزئیات
شاد باش
زاده سلطان طوس تا به جهان پانهاد گشت زمین چو بهشت ، زآن گل مینو نژاد
ژاله زند بوسه ها برلب خندان گل بلبل و گل پیش هم ، خرم وخندان و شاد
بید چو مجنون شده یکه و صحرا نشین داد زشوریدگی زلف پریشان به باد
همره باد صبا روی چمن می دوند در پی هم برگ ها از ره مهر و وداد
سروسهی شد خجل از قد و بالای خویش سایه ی ابن الرضا چون به زمین اوفتاد
زمزمه ی جویبار چون غزل عشق دوست میرود از آن سرود ، خاطره ی غم زیاد
بوی بهشت آمد و نغمه ی شادی به باغ آن گل بی خار چون ، پای به گیتی نهاد
شوخی نرگس ببین خم شده روی زمین تا که مگر پانهد ، بر سر و رویش جواد
مادر او خیزران از پدر چون رضا عاشر ماه رجب این پسر پاک زاد
معدن احسان وجود آیت حسن و کمال چشمه ی مهر و صفا ، خیمه ی دین را عماد
یاور دین خدا سرور خوبان تقی دوست هر متقی ، دشمن کفر وعناد
مجمر پر آتش و، عود و سپند آورید ذکر مکرر کنید : چار قل و ان یکاد
از اثر معجزش خاک طلامی شود نقره کند برگ را آن شه نیکو نهاد
جود جوادی نگر، کز نظر لطف او شاخه بی بار و خشک سبز شد ومیوه داد
کس نتواند دهد شرح کمالات او
گر همه دریا شود ، بهر نوشتن مداد
حبیبالله چایچیان (حسان)