نمایش جزئیات

روضه و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها _ سید مهدی میرداماد

روضه و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها _ سید مهدی میرداماد

یاد شب های توسل کرده ام یاد پرپر گشتن گل کرده ام *یادِ همه شهدا بخیر .. منتظر بودن یک نفر بگه یازهرا صدای گریه رو بلند کنن .. منتظرِ یه بهانه بودن واسه حضرت زهرا تو صورتاشون بزنن ..* یاد شب های توسل کرده ام یاد پرپر گشتن گل کرده ام یاد شب هایِ شلمچه کرده ام یاد زهرا بین کوچه کرده ام یاد بدر و یاد خیبر کرده ام یاد تنهایی حیدر کرده ام امشب آخر یاد مجنون میکنم یاد پهلوی پر از خون میکنم *خدا رحمت کنه حاج قاسم سلیمانی رو چقدر میگذره؟! هنوز مردم دو سه کیلومتر صف میبندن برن چند ثانیه دست بزارن رو سنگ قبرشو ببوسن و برن .. برا چند ثانیه طرف تو سرما و گرما وایساده تا نوبتش بشه .. کاش مدینه ام همینجور بود .. بچه شیعه ها اگه میدونستن مادر ما کجا زیر خاکه صف میبستن برن سر قبر فاطمه .. آخ مدینه ..* امشب آخر یاد مجنون میکنم یاد پهلوی پراز خون میکنم *آخ یاد پهلوهای این بچه ها .. یاد سینه های سوراخ شده شون .. یاد بازوهای تیر خودشون .. هروقت اسم عملیاتاشون یازهرا یافاطمه میشد ، هر وقت سربنداشون یازهرا و یافاطمه میشد سر از پا نمی شناختن .. پشتِ پیراهن هاشون مینوشتن: میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم .. اجازه بدید امشب روضه م رو اینجوری بخونم هرچه بادا باد .. امشب کسی خرده نگیره اگه من پریشون روضه خوندم .. من ایستاده بودم دیدم که مادرم را *دیگه امشب شبِ شهادته روضه معلومه .. امام مجتبی به عبدالزهرا کعبی گفت چرا روضه تَحَیُّر مارو نمیخونی؟ گفت: آقا من روضه خوان شمام ، روضه ی تَحَیُّر چیه؟ هر جارو ورق زدم روضه ای به این اسم ندیدم؟!.. امام مجتبی فرموده باشند روضه ی تحیر ما برا اون ساعتیه که ..( یا صاحب الزمان .. آقا جان ..تَحَیُّر یعنی چی؟! تَحَیُّر یعنی آدم متحیر بمونه بین رفتن و نرفتن این کارو بکنم نکنم، جلو برم نرم ‌..) امام مجتبی فرمود: اون ساعتی که یه عده بابامُ میبردن .. یه عده ام مادرمُ میزدن .. متحیر تو کوچه مونده بودیم بریم بابامونُ کمک کنیم یا مادرمونُ .. از یه طرف ریسمان به گردن بابا ..* من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گَهی به کوچه، گاهی به خانه میزد گردیده بود قنفد هم دست با مغیره او با قلاف شمشیر این تازیانه میزد *یه روضه بخونم شهدا فیض ببرن همه یه داغ سردار سلیمانی یه طرف، این مرد با عظمت، همه اینا یه طرف اما اونی که مارو میسوزونه اینه تو مملکت خودمون جرات نداشتن بزننش، غریب گیر آوردنش .. والا جرات نداشتن بزنن .. یه جمله دیگه خوب گوش بدن اونایی که میخوان بلند گریه کنن .. درسته منتظر شهادت بود به رفیقاشم طلویحاً گفته بود من فاطمیه نیستم .. گفته بود فاطمیه فرق داره .. معلوم بود میدونست رفتنیه و داره میره .. اما اینی که مارو میسوزونه که بی هوا زدن .. بی هوازدن خیلی بده .. آی شهدا .. یه مادرم تو مدینه بی هوا زدن .. مادری که مظهر حیا بود .. سرش پایین بود تو کوچه ها .. بی هوا زدن سر به دیوار خورد .. داد بزن وای مادرم .. مرغ دل یک بام دارد دو هوا گه مدینه میرود گه کربلا ‌‌.. یه نفرُ کربلا بی هوا زدن .. همه ی اونایی که کربلا رو زمین افتادن آماده ی جنگ بودن .. ظهیر ، حبیب ، بریر ، مسلم ابن اوسجه .. همه رفته بودن معرکه .. علی اکبر ، قاسم .. نوشتن قاسم ۱۲۰ نفرُ به درک واصل کرده بود معلومه رفته بود برا جنگیدن .. اما یک نفر بی هوا خورد .. بمیرم برات .. کجای دنیا دیدی بابا بچه رو رو دست بگیره(من نمیگم امام باقر میگه) همچین که بچه رو رو دست گرفت داشت با دشمن حرف میزد بی هوا حرمله نشست .. یه جوری زدن بچه تو دستای حسین دست و پا زد .. یه جمله دیگه و التماسِ دعا .. مدینه یه نفرُ زدن به ظاهر .. به ظاهر فاطمه رو زدن اما در باطن هم علی رو زدن هم فاطمه رو زدن ،هم حسینُ زدن هم امام حسنُ زدن .. اصلا مادر که افتاد همه افتادن ..کربلا هم یه تیر زدن در ظاهر اما با یه تیر چندتا نشونه زدن .. دم خیمه ، مادرش افتاد تویِ خیمه ، خواهرش افتاد رو دستِ بابا گل مادر سرت از پشت دستم افتاد حسین .. .