نمایش جزئیات

مدح و توسل ویژۀ میلاد حضرت علی اصغر سلام الله علیها به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه

مدح و توسل  ویژۀ  میلاد حضرت علی اصغر سلام الله علیها به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه

رسیدی بین آغوش رقیه در شعف باشی رسیدی تا برایِ بوسۀ عمه هدف باشی علی اکبر رسید و چون عقیق دست بابا شد ولی تو آمدی در دست او دُّر نجف باشی گرفتی خو تو با بوی عبای حضرت ساقی تو باید مثل مروارید در قلب صدف باشی علی حق است و حق هم با علی من خوب میدانم که تو معیار حق هستی اگر در هر طرف باشی

تویی که از پر جبریل پیراهن به تن داری بنازم هیبتی مثل عمو جانت حسن داری

نوشته بر سر هر طاق و هر منبر علی اصغر تو هستی ساقی و خم و می و ساغر علی اصغر رقیه گوشه ای او را به روی پاش میگیرد و میخواند که ای هم بازیِ خواهر علی اصغر تویی که با نوازش های پیغمبر صفا کردی شدی در بند آغوش علی اکبر علی اصغر ربابه بوسه هایِ پشت هم میزد به لبهایت تو هستی آشنا با بوسۀ مادر علی اصغر

ز رویت موج میزد هیبت مردانۀ حیدر چه غوغا میکنی ای بچه شیر خانۀ حیدر

برای دیدنت چشم همه غرق تماشا شد زمین از قطره های اشک مشتاقانه دریا شد چه رویی دلربا داری چه گیسویی رها داری قیامت زود تر از موعدش انگار بر پا شد چنان باب الحوائج میشوی کز مهر و احسانت غلامی بر در این خانه از لطف تو آقا شد خدا را شکر ما هم نوکر این آستان هستیم که آقا شد هر آن کس نوکر فرزند زهرا شد

تویی که پیش پاهایت پر پروانه میریزد کسی بی بردن نامت ز جایش بر نمیخیزد

زمین دور سرم چرخید و شعرم را رها کردم برای مادرت نذر عجیبی ادعا کردم که شاید عاقبت روزی کنار این حسینیه مکانی را به عنوان ربابیه بنا کردم دلم میخواست روزی خادم صحن شما باشم نمیدانم چرا این گونه نذرم را ادا کردم تویی باب الحوائج استجابت میکنی ما را فقط با چشم بارانی دعا کردم دعا کردم

شب عید است و ما هم نوکر آل عبا هستیم کرامت کن که ما چشم انتظار کربلا هستیم

«شاعر: احمد ایرانی نسب»

.