نمایش جزئیات

مدح خوانی و توسل ویژۀ میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام و روزجوان _حاج محمدرضا طاهری

مدح خوانی و توسل ویژۀ میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام و روزجوان _حاج محمدرضا طاهری

چشمانمان بر دستِ ذره پرورِ لیلاست مستیِ ما از نامِ مستی آورِ لیلاست یک قافله حور و پری دور و بر لیلاست در شهر تنها صحبت از تاجِ سَرِ لیلاست دل می تپد وقتی که حرف از دِلبَرِ لیلاست

کوریِ چشمِ هرکه ما را بی نوا خوانده محبوب مان ما را به دیدار خدا خوانده دل را به دنبالِ خودش تا هر کجا خوانده ما را برای جشنِ فرزندش فراخوانده این مُهر و دعوت نامه، لطفِ دیگرِ لیلاست

امشب برای شمسِ دین قرصِ قمر آورد بانو برایِ شاهِ عالم شیرِ نر آورد یک دسته گُل ، یک پارچه آقا ، پسر آورد صاحب نَفَس ، صاحب لَوَا , صاحب جِگر آورد میلادِ مولودِ سراپا اَطهرِ لیلاست

از مقدمش شهر مدینه نور باران شد گهواره اش را عمه اش گهواره جنبان شد از بَرکَتش هِجر پیمبر نیز آسان شد با اِقتدا بر چشم او مادر مسلمان شد با این حساب او حضرتِ پیغمبرِ لیلاست

در مَرتَبَت محمود و در عزّ و جلال احمد در مهربانی فاطمه و در کَمال احمد در بینِ میدان مرتضی و در جمال احمد اَبرو و چشم و گیسوان و خط و خال احمد این تازه مولودِ مدینه مَحشرِ لیلاست

"وَاللَّیْل" قطعاً مِدحَتِ گیسوی او باشد مصداقِ نابِ "وَالضُّحَى" هم رویِ او باشد عرشِ خدا مدهوشِ عطر و بوی او باشد "إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ" اش سوی او باشد شَمس و ضُحا و قدر و نور و کوثرِ لیلاست

با یک نظر از مُهرِ تربت باده میسازد سجادها از وصله ی سجاده میسازد "قَد قامِتِ…" او قبله را آماده میسازد با یک نَفَس صدها مؤذن زاده میسازد الله اکبر ، او علیِ اکبرِ لیلاست

در خاک دشمن میدهد جولان به تنهایی با نعره هایش میکند طوفان به تنهایی با ذوالفقار تشنه و بُرّان به تنهایی سر میزند مثلِ سپهداران به تنهایی شیرِ حسین بن علی و حیدرِ لیلاست

رود زلالی هست و دریا میشود گاهی در شب چو خورشیدی هویدا میشود گاهی مثل عمویِ خویش سقا میشود گاهی جمعِ تمامِ آینه ها میشود گاهی عباس و عبدالله و عون و جَعفرِ لیلاست

با روضه اش رازِ پریشانیِ شش گوشه ست مرثیه ی همواره طوفانیِ شش گوشه ست هم رونقِ شبهای روحانیِ شش گوشه ست هم شک ندارم باعث و بانیِ شش گوشه ست کرببلا سرمستِ سیبِ نوبرِ لیلاست

قطعا تحمل کردنِ زخم زبان سخت است بوسه گرفتن از عزیزِ نیمه جان سخت است راهی شدن تا کوفه ی نامهربان سخت است داغ جوان دیدن برای مادران سخت است مرثیه ی محزون و گریه آورِ لیلاست

تا کوچه وا کردند و در دام بلا افتاد غرق به خون از پُشتِ مَرکب بی هوا افتاد با "یا أبا!"یش وِلوِله در خیمه ها افتاد این اِرباً اِربایی که زیر دست و پا افتاد ای کربلایی ها! جوانِ پرپرِ لیلاست

شاعر علیرضا خاکساری

.